ایدئولوژی اسلامی از نوع ایدئولوژی انسانی است و خاستگاه آن فطرت انسان است.
یعنی ایدئولوژی هایی که مخاطب آنها نوع انسان است نه قوم یا نژاد یا طبقهی خاص، و داعیهی نجات نوع انسان را دارد نه نجات و رهایی گروه یا طبقهی معین طرحی را که ارائه میدهد شامل همهی انسان هاست نه دستهی مخصوصی، پشتیبانان و حامیانی که جلب می کند از میان همهی قشرها، گروهها، ملتها و طبقات است نه یک قشر یا گروه معین.
لهذا مخاطب اسلام «الناس=عموم مردم» است نه طبقه یا گروه خاص.
اسلام عملاً توانسته از میان همهی گروهها حامی و پشتیبان جلب کند حتی از میان طبقه ای که با آنها به نبرد برخاسته یعنی طبقهی ملأ و مترف به اصطلاح قرآن.
اسلام به حکم آنکه دین است و در درونیترین لایه های وجود انسان نفوذ میکند، و از طرف دیگر بر فطرت انسانی انسان تکیه دارد، قادر است فرد را علیه تبهکاری خودش برآشوباند و بشوراند و انقلاب خود علیه خود به وجود آورد که نامش «توبه» است.
ایدئولوژیهای گروهی و طبقاتی تنها قدرت انقلابیشان شورانیدن فرد علیه فرد دیگر، یا طبقه علیه طبقهی دیگر است ولی هرگز قادر نیستند انقلاب فرد علیه خود بر پا کنند.
اسلام به حکم اینکه مذهب است برای بر پا داشتن عدالت اجتماعی آمده است و قهراً هدفش نجات محرومان و مستضعفان و نبرد و ستیز با ستم پیشگان است اما مخاطب اسلام تنها محرومان و مستضعفان نیسند. همچنان که حامیان خود را تنها از این طبقه جلب نکرده است.
اسلام حتی از میان طبقاتی که به نبرد با آنها برخاسته است، با تکیه بر نیروی مذهب از یک طرف و بر فطرت انسانی انسان از طرف دیگر، به گواهی تاریخ سرباز گرفته است. اسلام تئوری پیروزی انسانیت بر حیوانیت، علم بر جهل، عدالت بر ظلم، مساوات بر تبعیض، فضیلت بر رذیلت، تقوا بر بیبند و باری، توحید بر شرک است.
کتاب: انسان و ایمان
مؤلف: شهید مطهری
از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد