بعد از ظهر عاشورا وقتی
امام حسین علیه السلام مشاهده کرد بدنهای پاک و آغشته به خون یارانش روی زمین داغ
کربلا افتاده و دیگر کسی نمانده از او حمایت کند و اهل بیتش نیز در خیمهها بیتابی میکنند، در برابر سپاه
کوفه ایستاد و فریاد برآورد:
«آیا کسی هست که از حرم
رسول خدا دفاع کند؟ آیا خداپرستی در میان شما هست که از ظلمی که بر ما رفته است از خدا بترسد؟ آیا کسی هست که با یاری ما چشم امید به اجر و ثواب الهی دوخته باشد؟»
زنان حرم وقتی که این را از امام علیه السلام شنیدند، صدایشان به گریه بلند شد.
منابع:
- قصه کربلا، ص 375.
- حیاةالامام الحسین، ج 3، ص 274
- بحارالانوار، ج 45، ص 46.
مراجعه شود به: