علامه طباطبائی رحمه الله یکی از بارزترین عالمانی است که به مساله عقل و وحی و ارتباط و نسبت آنهاتوجهای ویژه داشته و در جهت تطبیق آن دو تلاش گستردهای کرده است.
سیره علمی و عملی این
فیلسوف بزرگ بهترین گواه همت او در هماهنگسازی عقل و وحی و کشف است. البته وی به رغمتلاشهای بیدریغش در این مساله معتقد است که نزاع عقل و وحی را پایانی نیست و تلاش
فیلسوفان و
متکلمان در هماهنگسازی آنها، تلاشی جاودانه و پایانناپذیر خواهد بود.
مفهوم عقل در نظر علامه طباطبایی
منظور از عقلی که این همه اسلام آن را سفارش و ستایش کرده
فطرت است، گوهری که در همهآدمیان، به یکسان، وجود دارد. همه انسانها امور فطری و مطابق با سرشتخود را خواه ناخواه میپذیرند و اختلاف و نزاعی در آنندارند و اگر نزاعی باشد، از قبیل مشاجره در بدیهیات است که ناشی از عدم دقت در اطراف موضوعاست. طریق صحیح تفکر و ادراک عقلی مقبول
تعالیم اسلامی ، بهکارگیری و استفاده از استدلال و
برهاناست. برهانی که مبتنی بر مقدمات بدیهی و یا منجر به بدیهی باشد. بنابراین اگر بر هر امری
برهان فلسفی اقامه شود. اسلام آن مساله راپذیرفته و تایید میکند. وهیچ واهمهای از پذیرش پیامدهای برهان، به عنوان امری دینی و حکمی الهی وجود ندارد. و از مصادیق روشن قاعده اصولی مشهور «
کل ما حکم به العقل حکم به الشرع» است.
دلیل حجیت برهان عقلی
حجیت برهان عقلی ، امری ذاتی و قطعی و بینیاز از اثبات است. به عبارت بهتر، حجیت برهان،اثباتپذیر نیست. زیرا از امور بدیهی است و بهترین دلیل حجیت و حقانیت امور بدیهی، بداهتشاناست . نه با دلیل عقلی میتوان حجیت برهان را اثبات کرد، چرا که «
تقدم شی بر نفس» خواهد بود و مفسده
دور است و نه با
دلیل نقلی و شرعی، زیرا در آن صورت
«دور» خواهد بود، برای آن که حجیت ظواهردینی، خود، متوقف بر برهان عقلی است. ابطال برهان نیز همین گونه است، حجیت برهان عقلی، ابطالپذیر هم نیست. نه با دلیل عقلی میتوان حجیت عقل را انکار کرد و نه با دلیل شرعی. علامه طباطبائی در پاسخ کسانی که معتقدند آیات و روایات، عقل را
حجت نمیدانند دلیل بودن آنرا ابطال کردهاند، میفرماید: این سخن به منزله تیشهای است که ابتدا به ریشه آیات و روایات زده میشودو حقانیت آنها را ابطال میکند، زیرا اثبات حقانیت و معصومیت
وحی ، راهی جز طریق عقل ندارد.
ضرورت پذیرش برهان
هر سخنی که در تایید حجیت و حقانیت برهان عقلی گفته میشود، جنبه تنبیهی و تعلیلی داشته وهیچگاه به هدف اثبات آن نیست. و چون حجیت آن ذاتی و قطعی است، کسی نمیتواند از تمسک به آنجلوگیری کند. مگر نه اینکه مطلوب همه آدمیان، رسیدن به حقیقت و واقعیت است. پس چیزی کهحقنمایی، ذاتی آن است، چگونه میتوان به آن بیمهری کرد. از همینجا است که علامه طباطبائی بر اینسخن
اخباریانکه «
ائمهاطهارعلیهما السلام بعد از شناخت امام، در عقل را مسدود کرده و از تکیه بر آن بر حذرداشتهاند» به شدت میتازد و میفرماید: این سخن از عجیب ترین اشتباهات است. اگر پس از
معرفت امام ، حکم عقل راباطل بپنداریم، به معنای ابطال
توحید و
نبوت و
امامت و دیگر معارف دینی است.چگونه ممکن است از عقل نتیجهای گرفت و سپس با آن حکم عقل را ابطال کرد و درهمان حال نتیجه را تصدیق نمود.
منابع
- المیزان فی تفسیرالقرآن، ج5، ص 283- 266
- بحارالانوار، پاورقی علامه طباطبائی، ج1، ص 104
- علامه طباطبایی ، شیعه در اسلام، ص 219
- بحارالانوار، ج2، ص 314
برای مطالعه بیشتر بخوانید