عطیه بن سعد جناده عوفی کوفی، از شیعیان
امیرالمؤمنین علیه السلام بود. کنیهاش «ابوالحسن » بود و بین سالهای 36 تا 40 هجری، در
کوفه به دنیا آمد.
پدرش نزد امیرالمومنین علیه السلام رفت و عرض کرد: « یا امیرالمؤمنین، صاحب نوزاد پسری شدهام. نامی برای او برگزین! »
آن حضرت فرمود: « این عطیهی خداوند است. » از این رو نام او را عطیه نهادند (یعنی هدیه و هر چیزی که بزرگان میبخشند ).
مادر عطیه اهل
روم بود. عطیه از راویان فضایل مولا علی علیه السلام و از مفسران قرآن به شمار می رود. کتاب تفسیر وی پنج جلد بوده است.
آن چه از
تفسیر قرآن آموخته بود، سه بار بر
ابن عباس، مفسر بزرگ قرآن، عرضه کرد.
عطیه فرزندی به نام علی داشت که از اصحاب
امام صادق علیه السلام به شمار می آید.
عطیه بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، همراه با
جابر بن عبدالله انصاری از
کربلا گذشت و به زیارت تربت پاک
حضرت سید الشهدا نائل شد. از این رو در شمار نخستین زائران کربلا قرار گرفته است.
در ماجرای شورش عبدالرحمن بن محمد اشعث (سال 82 هجری) به یاری وی شتافت و پس از شکست او به ایران گریخت و در فارس ماند.
حجاج بن یوسف به محمد بن قاسم ثقفی ،حاکم فارس، دستور داد: « عطیه را نزد خود فرا خوان و از او بخواه که علی بن ابی طالب را لعنت کند. اگر چنین نکرد، چهارصد ضربه شلاق به او بزن و سر و ریش او را بتراش !»
حاکم فارس نیز نامهی حجاج را برای عطیه خواند و چون او حاضر به ناسزاگویی به امام علی علیه السلام نشد، چهارصد ضربه شلاق به او نواختند و موهای سر و صورتش را تراشیدند.
وی در سال 86 هجری به
خراسان رفت. هنگامی که حجاج مُرد (سال 95 هـ) و عمر بن هبیره حاکم
عراق شد، عطیه نامهای به او نوشت و در پی موافقت او بار دیگر به زادگاهش کوفه بازگشت. سر انجام در سال 111 هجری، دار فانی را وداع گفت.
منابع: سفینه البحار، ماده عطی، الکامل، ج 3، لغتنامهی دهخدا.