فاطمه زهرا علیهاسلام در یک عصر غم انگیز با یک دنیا درد و رنج، دلی پر خون، پهلویی شکسته و بدنی کبود، این دار فانی را وداع گفت و چون خبر شهادتش به مردم رسید،
مدینه یکپارچه ضجه و ناله شد. زنان
بنی هاشم در خانه فاطمه علیهاسلام جمع شدند و بانوی خودشان را صدا زدند:« ای بانوی بزرگ ما! ای دختر رسول خدا!»
مردم گروه گروه نزد
امیرالمومنین علی علیه السلام میرفتند و به او که با دو فرزند یتیمش نشسته و گریه می کرد، تسلیت میگفتند.
ام کلثوم گریهکنان رو به مرقد پیامبر فریاد میزد:« ای پدر جان! ای رسول خدا! تا مادرمان زنده بود، هنوز در خانه، یادگاری از تو داشتیم، اما امروز به کلی از دستت داده ایم. حالا دیگر واقعا یتیم شده ایم و هیچ نداریم.»
مردم منتظر بودند جسد مطهر فاطمه را غسل دهند و بر او نماز بگزارند، اما ابوذر به امر امام علی علیه السلام به مردم گفت که متفرق شوند و اعلام کرد که تشییع جسد مطهر فاطمه امشب به تاخیر می افتد.
و مردم متفرق شدند.
منابع:
- بحارالانوار، ج 43، ص 192.
مراجعه شود به: