عذرهائی که موجب تجویز غیبت میشوند به شرح ذیل است:
1-دادخواهی
اگر کسی برای دادخواهی در نزد کسی که میتواند حق او را بگیرد از دیگری که بر او ظلم نموده بگونهای تظلم و دادخواهی کند که مستلزم ذکر نام او باشد اشکال ندارد .
2-استفتاء
«یعنی سؤال از مجتهد برای به دست آوردن فتوای او»
3-برحذر داشتن مؤمنین از خطر و نصیحت مشورت کننده
مثلاً اگر کسی برای ازدواج با زنی با انسان مشورت کند و انسان در آن زن عیبی سراغ دارد باید تذکر دهد.
4-اگر کسی به اسم یا لقبی معروف باشد که حاکی از عیب اوست و برای شناساندن او راه دیگری نباشد گفتن آن اسم یا لقب اشکال ندارد.
غیبتکننده از دو جهت مدیون است :
اولی نسبت به خدای تعالی که مخالفتش را مرتکب شده
دوم نسبت به کسی که آبرویش به وسیله غیبت مورد حمله قرار گرفته است .
لذا کسی که میخواهد از این گناه توبه کند باید از هر دو جهت تسویه حساب نماید.
برای ادای حقالله طبق قاعده عمومی توبه به غیبتکننده واجب است پشیمان شده، از کردار خویش متأسف باشد به این امید که بدین وسیله از حق خدا پاک شود اما برای ادای حقالناس قاعده این است که از صاحب حق که غیبتش را کرده است طلب حلالیت کند ولی از بعضی از اخبار چنین استفاده میشود که برای خروج از
حقالناس استغفار برای کسی که غیبتش را کرده است کافی است.