عدالت گاهی با مصلحت های روزمره دچار تناقض می شود بدین معنی که اگر در برابر برخی عدالت گریزی ها و نافرمانی ها چشم بپوشیم زندگی راحتی را خواهیم داشت و اینگونه است که مصلحت را در سکوت چشم بستن می بینیم.
تبعیض و رفیق بازی و باندسازی و دهانها را با لقمه های بزرگ بستن و دوختن، همواره ابزار لازم سیاست قلمداد شده است.
اکنون مردی زمامدار و کشتی سیاست را ناخدا شده است که دشمن این ابزار است.
هدف و ایده اش مبارزه با این نوع سیاست بازی است. طبعاً از همان روز اول ارباب توقع، یعنی همان رجال سیاست، رنجش پیدا می کنند.
رنجش منجر به خرابکاری می شود و دردسرهایی فراهم می آورد. دوستان خیراندیش به حضور
علی علیه السلام آمدند و با نهایت خلوص و خیرخواهی تقاضا کردند که به خاطر مصلحت مهمتر، انعطافی در سیاست خود پدید آورد، پیشنهاد کردند که خودت را از دردسر این هوچی ها راحت کن.
(دهن سگ را به لقمه ای دوخته به)
اینها افراد متنفذی هستند، تو فعلاً در مقابل دشمنی مانند
معاویه قرار داری که ایالتی زرخیز مانند
شام را در اختیار دارد. چه مانعی دارد که به خاطر مصلحت فعلاً مساوات و برابری را کنار بگذاری. علیعلیهالسلام در خطبه 126 چنین جواب داده اند:
«شما از من می خواهید که پیروزی را به قیمت تبعیض و ستمگری به دست آورم؟ از من می خواهید که عدالت را به پای سکوت و سیادت قربانی کنم؟ خیر سوگند به ذات خدا که تا دنیا دنیاست، چنین کاری نخواهم کرد و به گرد چنین کاری نخواهم رفت، من و تبعیض؟ من و پایمال کردن عدالت؟ اگر همه این اموال عمومی که در اختیار من است مال شخص خودم و محصول دسترنج خودم بود و می خواستم بین مردم تقسیم کنم، هرگز تبعیض روا نمی داشتم تا چه رسد که مال، مال خداست و من فقط امانت دار خدایم»
منبع:سیری در نهج البلاغه؛مرتضی مطهری