عثمان بن حنیف برادر کوچک
سهل بن حنیف و از اصحاب پیامبر اسلام و امیرمؤمنان علی علیه السلام بود و در
جنگ احد و
صلح حدیبیه حضور داشت.
علی علیه السلام در آغاز سال 36 هجری که به خلافت رسید، عثمان بن حنیف را به سمت فرمانداری
بصره نصب فرمود.
پس از مدتی به امام خبر رسید که عثمان بن حنیف در مهمانی یکی از ثروتمندان بصره شرکت کرده و تمام مهمانان از ثروتمندان آن شهر بودهاند و هیچ فقیری در آن حضور نداشتهاست.
امام نامهی شدید اللحنی به او نوشت که با این جملات آغاز میشد:«ای پسر حنیف، به من خبر رسیده است که یکی از مردان بصره تو را به سفرهای دعوت کرده است و تو به آنجا شتافتهای. خوردنیهای نیکو برایت آوردهاند و پی در پی ظرفهای غذا در برابرت گذاشتهاند. گمان نمیکردم مهمانی مردی را بپذیری که نیازمندان را به جفا رانده باشد و تنها ثروتمندان را دعوت کرده باشد...» ( نامه 45 نهج البلاغه)
پیش از
واقعه جمل، شورشیان به همراه سپاهی از مکه به سمت بصره حرکت کردند. عثمان بن حنیف
ابوالاسود دئلی و
عمران بن حصین را نزد شورشیان جمل -که به نزدیکی شهر رسیده بودند- فرستاد. آنان از اصحاب جمل پرسیدند:«برای چه آمده اید؟»
گفتند: برای انتقام خون
عثمان و این که خلافت به شورا سپرده شود.
عثمان بن حنیف دستور داد مردم مسلح شوند و از شهر دفاع کنند؛ اما شورشیان توانستند وارد بصره شوند و تسلطی نسبی بر شهر کسب کنند. سپس با عثمان بن حنیف قراردادی امضا کردند که تا آمدن امام علی صبر کنند، مشروط بر آن که دارالاماره،
بیت المال و مسجد در دست وی باشد. با وجود این قرارداد، شورشیان از ترس آن که مبادا امام از راه برسد و آنان نتوانند در برابرش مقاومت کنند، پیمان را شکستند و شبانه، در حالی که عثمان مشغول نماز بود به مسجد ریختند و او را دستگیر کردند.
آنان سر و صورت او را تراشیدند و تنها از ترس برادرش، سهل بن حنیف -که امام علی او را در مدینه به جای خود گذاشته بود- از کشتن وی صرف نظر کردند و از شهر بیرون ش نمودند. به هر حال سپاه امام علی سر راه به او برخوردند. وقتی امام علی حال وی را دید متأثر و ناراحت شد.
پس از پایان جنگ جمل، امام علی
عبدالله بن عباس را به جای عثمان به حکومت بصره گمارد. عثمان نیز در
کوفه سکنی گزید و تا زمان خلافت
معاویه زنده ماند.
منابع :
منتهی الامال، نهج البلاغه، تاریخ خلفا ص 264