عبدالرحیم در
تبریز متولد ودر16 یا 17 سالگی عازم
تفلیس گشت ودر این شهر ثروتی ازراه تجارت بدست آورد،
زبان روسی رافراگرفت ازراه مطالعه باآثار متفکران روسی وفرانسوی آشنایی پیداکرد وتاپایان عمر درتمرخان شوره مرکز
داغستان بسر برد0
طالب اف کتاب احمد وکتاب مسالکالمحسنین ومسائلالحیات وکتاب ایضاحات در خصوص آزادی را تألیف کرد. این کتابها درایران موردمخالفت دستگاه استبدادوتوجه روشنفکران قرار گرفت بطوریکه دردوره اول مجلس شورایملی مردم
آذربایجان ویرابه نمایندگی خود انتخاب کردند اما وی به ایران نیامد.
درکتاب احمد، نویسنده خطاب بفرزند خود احمد 18 صحبت وگفتگودربیان مطالبی علمی اما بسیار ساده وبزبان علمی در
برق،
فیزیک، نیروی بخار،
ستارهشناسی،
تلفن، بالن وجانوران دریائی و000 نوشته است.
طالباف درجائی از حکومت جهانی سخن میگویدوآرزومیکند که این سپاهی که بیمورد بعیدانهای جنگ فرستاده میشودبکارکشت وزرع وآبادانی دنیا بپردازندویک محکمه عالی مشکلات سراسر دنیاراحل وفصل کند.
درجائی ارتش ایران رابمسخره میگیرد ومضرات جنگ رابرمیشمرد:
“احمدگفت آقا، پسرحبیباللهخان همسایه ما بقدر محموداست، بمکتب هم نرفته لباس سرهنگی میپوشد. گفتم نور چشم من، این قواعد دردولتهای همجوار معمول است وگرنه در وطن ما مناصب هنوز موروثی است. هرکس بمیرد پسرش جانشین است سرتیپهای 15 ساله پیدامیشود.”
درکتاب مسالکالمحسنین هیأتی مأمور اندازهگیری ارتفاع کوه دماوند میشوندودرتحت این عنوان بانتقاداتی از اوضاع
ایران میپردازد.
درکتاب مسائلالحیات نیز مانند احمد گفتگو بااحمد خیالی است ودرباب مسائل عملی وفلسفی وطرفدار تمدن غربی بحث نموده است0
ازجنگ بشدت نفرت دارد ودرهر جاازاین پدیده مخرب بزشتی یاد میکند0 همچنین ازرفتارهای مکارانه دولت بزرگ انتقاد مینماید0
طالب اف درباره آزادی0 حقوق فردی، سیاسی واجتماعی ازروسو، ولتر، استوارتمیل وسایر چهرههای درخشان تفکرات اجتماعی غربی مایه گرفته ودرهمه جاتکیه برحق فردی وآزادی میکند0
درتشویق ایرانیان بکسب آزادی نوشته است:
“آنچه مایه تأسف است اینست که ایرانی ازاین عوالم بیخبرواز نعمت آزادی الهی محروم مانده حال آنکه بشر هستند وازسایربنی نوع خود بی شبهه استعدادشان کمتر نیست بالطبع بایست این آزادی را داشته باشندواگرسلب شده جلب نمایند مغصوب است استرداد کنند اگر ثروت وافتخار در دقیقه محفوظ است درآورند متصرف شوند.”
“سلطنت مطلقه دو قسم است یکی آنست که اداره مملکت با قانونی است که اوراپادشاه وضع نموده خوب یا بدمناسب یا نامناسب بحال ملک وملت تبعه اختیار تمردرا ندارندودراموردولتی حق شرکت وسئوال برای احدی نیست 000 یعنی شخص شاه مستقلاَ حاکم مال وجان تبعه است 000 مثل روسیه قدیم ویا آئین مذهبی اساس آن اداره جزاو سزای هرکس موقوف بمیل وحالت شخص حکام است000 مثل عربستان وایران وافغانستان وختاهردوقسم این سلطنت را ظالمانه میگویند.”
درباره فرمانروائی بی قانون طالباف چنین نوشته است :
“پادشاه زمام امور را بچندنفروزیر سپرده که وزراء فقط درنزد پادشاه مسئول هستندواجرای اوامر اورامیکنند000 واختیارجان ومال تبعه در قبضه اقتدار اعلیحضرت اواست000 در چنین مملکت تبعه تنبیه هیچ تقصیر راقبل از صدور نمیدانند. گاهی آدمکشی رامینوازند، گاهی بیگناه رامقتول میسازند 000 مالیات تبعه راباجاره میدهند، اجرای اوامرموقوف بکثرت پیشکشی میشود، هرکس برای خودحق میتراشد، علما بیرون وظیفه خود ریاست میکنند، مظلومین امکان زیستن دروطن مألوف خودرانداشته به بلادخارجه جوقهجوقه مهاجرت مینماینداقویابرضعفا دست یازند، اجامر، اوباش باسم نوکرباب وفراش به چاپیدن مردم میپردازند، درباره حکومت مطلقه گوید:
“چون سلطنت مطلقه، نشرمعارف وتشخیص حقوق وحدود در تبعه تولیداحساسات شرف شخصی ومراعات مساوات وآزادی مینمایداز آن جهت اساس پولتیک چنین سلطنت این است که تبعه چیزی نفهمند، چشمش باز نشود، گوششبر آواز حق نباشد زیرا هرقدرجهل تبعه بیشتر است تحملشان بیشتر وتبعیتشان بهتر است0“
بازگوید:و“ عجبا این همه مردم زنده که میخوانند ومیخوابند ومیشنوند ونشست وبرخاست دارند“ نمیبینند که چه بساط وحشت وچه دستگاه غمانگیز ومصیبتفزائی دراین مملکت گسترده 000 ونمیفهمند که نتیجه این همه خودسری واستبداد وفسادوبالاخره نفرت عمومی000 واغتشاش داخله ومداخله اجانب وفقدان استقلال و000 ایران است0“
از مجموع نوشتههای طالب اف برمیاید که قدرت حکومت رامنبعث ازملت وتوده مردم میداند ومنکر قول راهی سلطنت عطیهای است الهی 000 وتوده ملت راهمه چیز میشمارد0
حکومت اکثریت رامیستاید وچنین گفته است:
“ امروز بیرق همة ملل متمدن باطغرای انتخاب مبعوثین موشح است، چون بیرق سلاطین مطلقه دارای این امتیاز نیست باید از سردرقصر ریاست کنده شود.“ بازگوید“ هرشخص بالغ هرکس راکه بفرمان قانون مسلوبالحقوق نباشند اگر لایق بداند مختار است اوراباداره امورات جماعتی انتخاب نماید وجز اکثریت آراء مانعی درنفی انتخاب ورد منتخب او… نباید بشود.“
طالب اف تربیت ملی را مشکل اما خیلی لازم میداند“ اداره ملت مشکل نیست، تربیت ملت مشکل است.“
برخاستن دربرابر خود کامگی حق است باسود جستن ازافکار ولترو
روسو… برپا خاستن وایستادگی دربرابرفرمانروائی خودکامه راحق میدانندپیروی میکنندواین گفته اوست:
پاسخ سلاطین مطلقه واعوان بیلجام ایشان… بازبان شمشیر است درجای دیگر مینویسد این درست نیست که هرستمگری بیاید وحقوقی که داریم ازمابگیرد ومادربرابر بردباری کنیم وبه نیایش بپردازیم ویزدان راداور کنیم. فرستادگان یزدان مارابکوشش وتلاش پند دادهاند ولی گفتهاند ستمگران وتجاوز کاران تنها پاسخشان جنگ وپرخاش است. نباید فراموش کرد که تلاش درفراهم آوردن زندگی از افزارهای هستی است که اگر آن نباشد زندگانی نیست واگر این هم نباشد حقوق خود شناسی در مانیست.“نقل از ص 156 کتاب حکومت قانون تاُلیف دکتر کمالی طه
بااستفاده ازاندیشههای روسوورنان گوید: هیچ کس آزادی خود رانمیتواند رهن بگذارد یابدیگری بخشد… زیرا که آن چون ودیعه طبیعی مصون ازتصرف وتغییر است.“
ازقول رنان چنین نوشته است:
“ تنظیمات طبیعی بشریت برادری وبرابری وآزادی است ..برادریم بعلت اینکه همه اولاد آدمیم، برابریم بجهت اینکه امتیازی درولادت ووفات نداریم، آزادیم بجهت اینکه کسی بفرماید یاخودمان بخواهیم که نشنویم، نبینیم ، نفهمیم،نمیتوانیم. پس… آزاد وازتحت ریاست خود ودیگری“بیرونیم.
ازبیان ولتر چنین نتیجه گرفته است: پادشاهان خودکامه وبزرگان آنان نمیتوانند ازآدمیان سواری گیرند. مقاومت دربرابر ستمگری وحفظ حقوق یکی ازلازمترین وظایف هرانسان آزاده است.
همچنین طالب اف نوشته است:
“ مگرسلاطین عالم راطغرای سلطانی ازآسمان نازل شده، مگر خدای بزرگ صد سایةبیوجود دارد، مگر از
تاریخ نمیدانی که شیوه کار آنها چگونه بوده است؟“
وازقول سفیر انگلیس چنین نقل کرده است:
چون اساس معلومات سلاطین آسیا موهومات است… خودشان راپسر آسمان یا سایة خدامیدانند.“ازینروبا مردم گفتگو نمیکنند وصدر اعظم برمیگزینند تااو دربیرون سلطنت نماید وخود آنها دردرون میمانند. البته این کنایهای است بس کوبنده ونیشدار بشیوه اندیشه آنروز که سرنخ نهائی فرمانروائی را بآسمان پیوسته میدانستندو آنرا مذهبی میپنداشتند.“