کافور - که از خدمتکاران
امام هادی علیه السلام است - می گوید: امام هادی علیه السلام به من فرمود: فلان سطل را در فلان مکان بگذار تا برای طهارت و وضو ساختن جهت
نماز شب از آن استفاده کنم، پس از آن امام هادی علیه السلام مرا روانه انجام دادن کاری ساخت و بمن تأکید فرمود که وقتی برگشتی کاری که گفتم انجام بده تا شب برای نماز آماده باشد.
خود حضرت هادی علیه السلام نیز برای استراحت و خوابیدن رفتند و من نیز سفارش حضرت را فراموش کردم و آن شب هم شب سردی بود، من احساس کردم که امام هادی علیه السلام برای نماز شب برخاسته است در همین هنگام یادم آمد که سطل را آنجایی که امام فرموده بود نگذاشتم بدین جهت کمی دور شدم که مبادا حضرت مرا سرزنش کند و خودم هم دلم بحال امام سوخت که برای پیدا کردن سطل به زحمت می افتد.
در همین حال صدای امام که همراه خشم بود مرا خطاب کرد - من هم پیش خودم گفتم: خدایا چه عذری دارم اگر بگویم فراموش کرده ام و ناچار هم باید جواب حضرت را می دادم بر این اساس با ترس خدمت امام رسیدم حضرت فرمود: ای وای بر تو، آیا تو عادت مرا نمی دانی که من جز با آب سرد، تطهیر نمی کنم و وضو نمی سازم، چرا برای من آب گرم درست کردی و در سطل ریختی ؟!
من گفتم: سوگند بخدا ای آقای من، من سطل را آنجا که شما فرموده بودید نگذاشتم و آب گرم هم من تهیه نکرده بودم. حضرت پس از شنیدن سخنان من فرمود: سپاس و حمد برای خداست سوگند بخدا ما نه عذرپذیری را رها میکنیم و نه آنچه پروردگار بما عنایت فرموده ردّ می کنیم (
الحمدلله الذی جعلنا من اهل طاعته )
حمد مخصوص خدایی است که ما را از اهل طاعت خویش قرار داد و ما را موفق به عبادتش گرداند، همانا
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: خداوند خشم می گیرد بر آن کس که عذرپذیر نباشد.
منابع:
- بحارالانوار، ج 50، ص 125، ح 3.