شهریار پسر دارا
«وفات حدود 390 ق / 1000 م»
شهریار پسر دارا، واپسین فرمانروای شاخه کبوسیه است. به قطع نمیتوان گفت که پس از دارا به فرمانروایی نشسته است، زیرا سکهای که در 375 ق / 985 م در فریم ضرب شده، نام
اسپهبد شروین بن رستم را بر خود دارد که ظاهراً تحت نفوذ
آل بویه هم نبوده است. ممکن است وی همان شروین باوند باشد که در 371 ق / 981 م از او به عنوان فرمانروای
طبرستان یاد شده است «ابن اسفندیار: تاریخ طبرستان، ذیل 5». شاید هم پسر دیگر
رستم بن شروین باشد. به هر حال شهریار پس از آن که به حکومت دست یافت، از کشمکشهایی که میان پسران رکن الدوله دیلمی و
سامانیان و قابوس درگرفته بود، کناره گرفت و به نزد قابوس رفت. به همین سبب
فخرالدوله دیلمی پس از استیلا بر
گرگان «373 ق / 983 م»، پسر عمّ شهریار به نام رستم بن مرزبان بن رستم بن شروین را که در عین حال برادر زن خود وی هم بود، با عنوان اسپهبد فریم و شهریار کوه برگمارد. در 379 ق / 989 م که حسام الدوله تاهش در گرگان درگذشت، قابوس سرانجام به یاری شهریار توانست بر آن دیار چیره شود. پس از مرگ فخر الدوله، قابوس که فرصت را برای توسعه قلمرو خود مناسب یافت، شهریار را برانگیخت تا شهریار کوه را از دست رستم پسر مرزبان بیرون کند «388 ق / 998 م». شهریار نیز سپاه به آن جا برد و رستم را از آن دیار بیرون راند و خطبه و سکه به نام قابوس کرد. «ابن اثیر: الکامل، ج 9، ص 140 و ابن اسفندیار: تاریخ طبرستان، ذیل، 7»، اما هر دو او را به اشتباه
شهریار بن شروین نوشتهاند.
اما
مجدالدوله دیلمی برای نبرد با قابوس، نصر بن حسن فیروزان را به پیکار فرستاد و او قابوس و شهریار را هم شکست و سپس به یاری رستم بن مرزبان به شهریار کوه تاخت و شهریار پسر دارا را از آن دیار براند و و رستم را در آن جا نشاند و خود به ری بازگشت. شهریار که به ساری رفته بود، از فرصت سود جست و بر رستم حمله برد. نصر بن حسن که از مدد به رستم باز ماند، شهریار او را بار دیگر از شهریار کوه فراری داد و رستم به ری گریخت. چندی بعد به سبب فزونی مال و لشکر، مغرور شد و بر قابوس خروج کرد. رستم بن مرزبا با لشکر ری به ولایت شهریار رفت و او را در پیکاری به بند کشید و چون از مجدالدوله دیلمی در هراس بود به قابوس گروید و شهریار را نزد او فرستاد. شهریار همچنان در بند بود تا درگذشت.
در مورد شهریار بن دارا، خاطرههایی در یک روایت افسانه گونه چهار مقاله نظامی عروضی حدود «550 ق / 1155 م» وجود دارد ک حاکی از مسافرت حکیم ابوالقاسم فردوسی سراینده
شاهنامه به درگاه او است. با آن که در اصل قصه تردید بسیاری هست، اما از محتوای آن چنین بر میآید که شهریار بن دارا و اجداد او در مهد تألیف چهار مقاله، از اخلاف پادشاهان قدیم محسوب میشدند و با آن که ارتباط واقعی اسپهبدان این عصر - عصر سلجوقی - با سلسله اسپهبدان منسوب به او هم جای تردید دارد، ولی ظاهراً اسپهبدان طبرستان در این دوره، همچنان میکوشیدند تا خود را به «
باو» و «باو» را به شاهزاده کیوس پسر قباد اول منسوب دارند. چنان که باذوسفانان رویان نیز که در همین عصر و تا سدههای بعد، اخلاف آنها در کوهستانهای غربی طبرستان حکمرانی داشتند، از طریق انتساب به
گیل گاوباره، خود را به شاهزاده جاماسپ برادر قباد منسوب میکردند.