مقدمه
تشخیص سنگهای سازنده پوسته زمین نیاز به شناسایی اجزا تشکیل دهنده آنها یعنی کانیها دارد. خوشبختانه تعداد
کانیهای سنگ ساز محدود است. علاوه برآن ، رابطه نزدیکی بین خواص فیزیکی ظاهری کانی با ترکیب شیمیایی و مشخصات بلورشناسی آن وجود دارد. از این رو پس از کمی تمرین میتوان با استفاده از اینگونه خواص که تعیین آنها معمولا نیاز به ابزارهای پیچیده ندارد، نام کانی را به سهولت در روی زمین تعیین کرد. وسایل مورد نیاز برای نمونه گیری و شناسایی فوری کانیها شامل
چکش زمین شناسی ، کیسه نمونه گیری ، یک تکه شیشه ، یک تکه چینی بدون لعاب ، ماژیک ،
ذره بین و یک شیشه اسید هیدرو کلریک رقیق است.
مهمترین روشهای شناسایی کانیها
جلا
جلای هر کانی در واقع توانایی آن در منعکس ساختن ، متفرق کردن یا جذب نور است. شاید یک مثال بتواند مفهوم جلا را بهتر نشان دهد. دو کانی
پیریت و
گوگرد هر دو زرد رنگ هستند. ولی به دلیل بازتاب متفاوت نور از آنها ، جلاهای مشخص و متفاوتی را از خود نشان میدهند. بطور کلی هر چه انعکاس و انکسار نور از سطح کانی و سطوح رخ و شکستگی داخل آن شدیدتر باشد، جلای آن نیز قویتر و شدیدتر خواهد بود. از طرفی چون جلا در نمونههای مختلف یک کانی کم و بیش پایدار است، از این رو وسیله مناسبی برای تشخیص کانیها است. جلای کانیها را میتوان به دو گروه فلزی و غیر فلزی تقسیم کرد. تفاوت بین جلای فلزی و غیر فلزی کم و بیش مشابه تفاوت بین رنگ متالیک و رنگ عادی اتومبیلها است.
رنگ و رنگ خاکی
رنگ بخشهای سالم و هوانزده کانی نشانه دیگری برای تشخیص آن است. باید توجه داشت که پارهای از کانیها حالتی گمراه کننده داشته و نمونههای مختلف آن رنگهای متفاوتی دارد. به عنوان مثال ،
کانی کوارتز ممکن است به رنگهای سفید شیری ، گلی ، بنفش ، بی رنگ و غیره دیده شود. از طرف دیگر ، چند کانی مختلف ممکن است به یک رنگ باشند. از این رو معمولا به همراه تعیین رنگ کانی ، رنگ خاکی آن را نیز مشخص میکنند. به این منظور گوشهای از کانی مورد نظر را به روی یک صفحه چینی بدون لعاب میکشیم و اثر حاصل را مشاهده میکنیم.
باید توجه داشت که برای تعیین رنگ خاکی یک کانی ، سختی آن باید کمتر از سختی صفحه چینی بدون لعاب (حدود 7 ) باشد. رنگ و رنگ خاکی یک کانی الزاما مشابه نیست. به عنوان مثال رنگ خاکی
کانیهای فلزی ممکن است همانند رنگ ظاهری آنها یا غیر از آن باشد. درصورتی که رنگ خاکی بیشتر
کانیهای غیر فلزی ، صرفنظر از رنگ ظاهریشان ، سفید یا بی رنگ است.
سختی
سختی ، مقاومتی است که کانی در برابر خراشاندن ، ساییدن یا خراشیده شدن از خود نشان میدهد. برای تعیین سختی کانیها کافی است که هر کانی را توسط کانی دیگر خراش دهیم تا سختی نسبی آن دو معلوم گردد. برای اینکه تعیین سختی کانیها حالتی یکنواخت پیدا کند،
فریدریک موس کانی شناس آلمانی ، 10 کانی را که بطور متوالی هر یک سخت تر از نمونه قبلی بود، انتخاب نمود. این 10 کانی که به مقیاس سختی موس معروفاند، امروزه به صورت گسترده جهت تعیین سختی کانیها مورد استفاده قرار میگیرند. باید توجه داشت که درجات سختی موس فقط نسبت سختی را نشان میدهد و نشانگر مقدار واقعی سختی کانی نیست. به این معنی که
الماس (باسختی 10) ممکن است بیش از چندین برابر
آپاتیت (باسختی 5) سخت باشد.
در برخی از کانیها نحوه قرار گرفتن اتمها در
شبکه بلوری به نحوی است که در جهاتی خاص پیوندهای سست تری بین آنها ایجاد میشود. به نحوی که بر اثر ضربه یا
فشار در امتداد آن سطوح با سهولت بیشتری میشکنند. به عنوان مثالی در این مورد میتوان
کانیهای گرومیکا را نام برد که در امتداد و به موازات یک سطح خاص ورقه ورقه شده و به اصطلاح رخ بر میدارند. نمونه دیگر
بلور نمک طعام است که دارای سه دسته رخ عمود برهم است. بطور کلی هر دسته رخ در یک کانی به صورت گروهی از سطوح صاف و هموار ، که به موازات هم قرار گرفتهاند، تظاهر میکند.
شکستگی
اگر با چکش ، ضربهای به یک کانی بدون رخ وارد کنیم به شکلی خاص میشکند (در مورد کانیهای دارای رخ ، شکستگی باید در جهتی غیر از سطوح رخ آن ایجاد شود). شکستگی کانیهای مختلف ممکن است صاف و هموار ، خشن ، صدفی و یا تحتهای باشد. نوع شکستگی مشخصه خوبی برای تشخیص برخی از کانیها است. ضربه پذیری که نشان دهنده عکس العمل کانیها در برابر ضربه و همچنین مقاومت ذرات تشکیل دهنده کانی در مقابل خرد شدن و جدا شدن از یکدیگر است، نیز میتواند به عنوان نشانهای از شناسایی بکار آید. نحوه تغییر شکل کانیها نیز با یکدیگر فرق میکند.
مس و
طلا چکش خوارند، درصورتی که گوگرد ترد و شکننده است.
میکاها نیز رفتاری کشسان دارند.
چگالی نسبی
چگالی نسبی هر کانی عبارت از وزن آن نسبت به وزن آب هم حجمش است. چگالی نسبی بیشتر کانیها بین 2 تا 3.5 است. اگر چگالی نسبی یک کانی کمتر از 2 باشد، در دست سبک به نظر میرسد. در مقابل اگر چگالی نسبی یک کانی بیش از 3.5 باشد، سنگین به نظر خواهد رسید.
برخی از کانیها خاصیت مغناطیسی داشته یا توسط
آهنربا جذب میشوند و این نشانه بسیار خوبی برای تشخیص آنهاست.
طعم ، بو و لمس
گروهی از کانیها طعم خاصی دارند، مانند
هالیت (نمک طعام) که شور است و
سیلویت (سولفات منیزیم آبدار) که تلخ است. بو نیز در مورد برخی از کانیها نشانه مناسبی برای تشخیص آنهاست. به عنوان مثال بر اثر مالش پیریت و حرارت دادن
کانیهای سولفیدی بوی گوگرد به مشام میرسد. بر اثر مالش یا شکستن
ترکیبات آرسنیک بوی سیر ایجاد میشود. لمس کانی توسط دست نیز ممکن است بتواند در شناسایی آن تاثیر داشته باشد. به عنوان مثال کانی
تالک در لمس با دست حالت یک جسم چوبی را تداعی میکند.
واکنش با اسید
تنها ویژگی شیمیایی که در شناسایی فوری کانیها بکار گرفته میشود، نحوه ترکیب آنها با
اسید هیدرو کلریک ضعیف (5 تا 10 درصد) است. به عنوان مثال
کلسیت در اسید رقیق میجوشد.
شکل کانیها
شرایط تشکیل کانیها همواره به صورتی نیست که بتواند بلورهای بزرگ و کاملا مشخص بسازند. البته در برخی حالات ، کانیها چه بطور آزاد و چه در داخل سنگ ، بلورهای بسیار بزرگ و زیبایی میسازند. با این حال در بسیاری موارد
بلورها آن اندازه ریز هستند که با چشم غیر مسلح قابل تفکیک و تشخیص نیستند. بلورهای ریز کانیها را با
ذره بین دستی یا در بررسیهای دقیق ، با
میکروسکوپهای پلاریزان و
اشعه ایکس مورد بررسی قرار میدهند.
مباحث مرتبط با عنوان