شروین پسر رستم «وفات حدود 318 ق / 930 م»
پس از کشته شدن رستم بن
سرخاب، پسرش شروین همچنان در بند بود تا آن که رافع بن هَرثَمه از عمرو لیث شکست خورد و کشته شد و این یکی نیز اسیر اسماعیل سامانی گشت. امیر سامانی، لشکری به سرکردگی محمد بن هارون برای سرکوب محمد بن زید به
طبرستان روانه کرد. محمد بن زید شکست خورد و کشته شد «287 ق / 900 م» و شروین از بند رست و با اطاعت از
سامانیان در قلمرو پدر به فرمانروایی نشست. آن گاه که محمد بن هارون با ناصر کبیر همداستان شد و بر امیر سامانی شورید، شروین به یاری ابو العباس عبدالله بن محمد نوح که از سوی سامانیان امارت طبرستان یافته بود، برخاست. در پیکاری که در 290 ق / 903 م روی داد، عبدالله بن محمد نخست شکست خورد، اما سرانجام محمد بن هارون و ناصر کبیر را عقب راند «ابن اسفندیار: تاریخ طبرستان، ص 262». این اقدام، ارتباط شروین را با امیران سامانی استحکام بیشتری بخشید، چنان که وقتی همان ابوالعباس عبداله، خواست بر احمد سامانی بشورد «297 ق / 910 م» شروین او را از این کار باز داشت. پس از مرگ ابوالعباس «298 ق / 911 م» و شکست جانشین او - محمد بن صعلوک - از سپاه ناصر کبیر، شروین از نصر بن احمد سامانی، سپاه خواست تا به پیکار ناصر رود. نصر بن احمد، سپاهی به سرکردگی الیاس بن الیَسَع به طبرستان فرستاد، اما این سپاه در برابر ناصر کبیر تاب نیاورد و کار به صلح انجامید «301 ق / 914 م» و طبرستان به تصرف ناصر کبیر درآمد. شروین نیز به ناچار و از بیم ناصر کبیر با او صلح کرد «ابن اسفندیار: تاریخ طبرستان، ص 272» و پیمان خود را تا روزگار
حسن بن قاسم،
داعی صغیر و جانشین ناصر کبیر، همچنان نگاه داشت. اما داعی بر آن شد که شروین را از میان بردارد و بر سراسر طبرستان چیره شود. از سوی دیگر، ابوالحسین - پسر ناصر کبیر - که با داعی صغیر پنهانی کینه میورزید، شروین را از عزم داعی مطلع ساخت. شروین گریخت و داعی به ولایت او تاخت و خرابی های بسیار به بار آورد. جالب آن که زمانی که ماکان بن کاکی به یاری ابوالقاسم و ابوالحسین - پسران ناصر کبیر - بر داعی تاختند، شروین جانب داعی را گرفت «مرعشی: تاریخ طبرستان و رویان و
مازندران، ص 121». با این همه، پس از مرگ داعی «316 ق / 928 م» به ماکان کاکی پیوست تا قلمرو خود را حفظ کند. آخر بار از شروین در وقایع سال 317 ق / 929 م آن گاه که ابو زکریا یحیی سامانی از بند گریخت و بر نصر بن احمد شورید، یاد شده است «ابن اثیر: الکامل، ج 8، ص 209»، اما تاریخ دقیق درگذشت شروین دانسته نیست.