منو
 صفحه های تصادفی
بافت چربی
گروه جابجایی
چگونه نه بگوئیم؟
طیف ستاره
امام زمان علیه السلام در قرآن - هود : 8
عدد اول
مساجد شهر کوفه در زمان امام مهدی علیه السلام
رشته مجسمه سازی
تسلیم در برابر امام علیه السلام
همسر دیگری برای امام سجاد علیه السلام
 کاربر Online
266 کاربر online

شرح دیگری ازمهدعلیا

تازه کردن چاپ
جامعه و علوم اجتماعی > تاریخ > تاریخ ایران
جامعه و علوم اجتماعی > تاریخ > تاریخ اسلام
(cached)



مهد علیا

«985 - 987 ق / 1577 - 1579 م»

مهد علیا، همسر شاه محمد - خدابنده - صفوى، بانوى غیور، قدرت طلب، تندخو، لجوج و کینه توز بود. سستى رأى پادشاه، باعث شد که اداره امور مملکت به دست مهد علیا افتد و این بانو فرمانرواى مطلق گردد. مهد علیا، بر امیران و سرداران قزلباش و ارکان دولت صفوى به چشم حقارت مى‏نگریست و بى مشاوره و صوابدید ایشان، به عزل و نصب حکام و تغییر مناصب لشکرى و کشورى و فرمانهاى حکومتى مى‏پرداخت. به همین علت سران قزلباش از او ناخرسند بودند و حکام و مأمورانى را هم که وى عزل کرده بود به اعتراض به پایتخت آمده وبدند. ضعف نفس و درویش خویى و ناتوانى شاه محمد، و روش تسلیم و احترام و طاعتى که نسبت به زن خود داشت، بیشتر بر استبداد خود رأیى ملکه و ناخرسندى و چیرگى سرداران قزلباش مى‏افزود.

مصمم شدن سران قزلباس به قتل مهد علیا

یک سال پس از پادشاهى خدابنده، واقعه‏اى پیش آمد که سران قزلباش را در قتل مهد علیا مصصم و همداستان کرد. میر عبدالله خان، پدر مهد علیا، در عهد شاه طهماسب اول در مازندران حکمروایى داشت؛ ولى چون از اطاعت شاه سر پیچید، طهماسب پسر عموى وى، میر سلطان مراد میر شاهى را که مدعى حکومت مازندران بود، تقویت کرد، تا آنجا که میر سلطان مراد، با کشتن میر عبدالله خان و با موافقت شاه طهماسب به حکومت قسمتى از مازندران رسید. پس از مرگ میر سلطان مراد، پسرش سلطان محمود، معروف به میرزا خان، جانشین وى شد. در این هنگام، مهد علیا، فرصت را براى گرفتن انتقام از پسر سلطان مراد که در واقعه قتل پدرش، دخالتى هم نداشت، مناسب یافت. میرزا خان که از انتقامجویى مهد علیا مطلع شد، امارت را واگذاشت و به یکى از قلعه هاى مازندران پناه برد. مهد علیا سه بار کوشید تا قلعه را تصرف کند و به میرزا خان دست یابد، اما توفیقى به دست نیاورد. عاقبت پیر محمد خان استاجلو، قورخمس خان شاملو و شاهرخ خان ذوالقدر که مهردار سلطنتى بود، با اندرز و نصیحت و دادن تأمین جانى، میرزا خان را از قلعه پایین آوردند و با سرداران قزلباش راهى قزوین شد. اما مهد علیا که مایل بود به زور قلعه را تصرف و به همین بهانه میرزا خان را به قتل آورد، از تصمیم سران قزلباش برآشفت. از این رو، هنگامى‏که یک فرسنگى قزوین رسیدند، قورچیان را به اردوى ایشان فرستاد تا میرزا خان را بگیرند و شب هنگام بى اطلاع سرداران بکشند.

سرداران قزلباش، نخست به تسلیم میرزا خان رضایت نمى‏دادند، ولى چون مأموران ملکه در اجراى حکم اصرار کردند، و مخالفت با فرمان شاهى جایز نبود، و گمان کشته شدن میرزا خان را هم نمى‏دادند، ناچار او را تسلیم کردند. قورچیان نیز همان شب حسب دستور ملکه، میرزا خان را کشتند و این امر آتش کینه سران قزلباش را نسبت به مهد علیا تندتر کرد.

مهد علیا، شهبانوی مستبد

بد رفتارى و استبداد ملکه، امراى بزرگ را به توطئه‏اى بر ضد او برانگیخت. اتفاقا" در همان اوقات مردم کاشان هم از ستمکارى محمد خان ترکمان، حکمران آن ولایت، شکایت به دربار برده بودند و مهد علیا او را از حکومت معزول کرد. محمد خان هم، که از سرداران صاحب نفوذ و مقتدر بود، به مخالفان پیوست. کم کم قلى بیگ افشار قورچى باشى و گروهى دیگر از بزرگان قزلباش که جملگى از ستمگریهاى ملکه به تنگ آمده بودند، در جرگه همدستان این توطئه شدند. سران قزلباش به زودى در عمارت چهل ستون قزوین گرد آمدند و به شاه پیغام فرستادند که رفتار خشونت آمیز ملکه با سران قزلباش قابل تحمل نیست و اگر او را از مداخله در امور باز ندارد، کار به شورش و خونریزى کشیده خواهد شد.

ولى مهد علیا، که زنى تندخو و عصبى و لجوج بود، این پیغام را هم با سخنان تهدید آمیز پاسخ گفت. امیران قزلباش از تهدیدات ملکه برآشفتند و به کشتن او مصمم شدند. روز دیگر در باغ سعادت آباد قزوین گرد آمدند و به شاه پیام تندى فرستاده، تهدید کردند. شاه محمد چون در برابر این تهدید صریح چاره‏اى جز تسلیم نمى‏دید، حاضر شد که دست مهد علیا را از امور سلطنت کوتاه کند و او را به صوابدید سرداران به قم یا هرات یا مازندران بفرستد؛ حتى به مقتضاى درویش خویى و راحت طلبى به امیران قزلباش پیام داد که حاضر است خود نیز از سلطنت کناره گیرد و به همراه خانواده اش به شیراز باز گردد، تا ایشان هر کس را که صلاح بدانند به شاهى اختیار کنند، مشروط بر این که از کشتن ملکه چشم بپوشند.

ولى مهد علیا باز جوابهاى درشت داد و به امیران پیغام فرستاد که: «تا زنده باشم به خاطر هیچکس تغییر روش نخواهم داد و اگر هم سران قزلباش کار بى ادبى و ناجوانمردى را به جایى رسانند که به کشتن من برخیزند، باز باکى ندارم. زیرا مادر چهار شاهزاده ام و یقین دارم که ایشان انتقام خون من خواهند گرفت».

قتل مهدعلیا

سرداران قزلباش چون مقاومت ملکه را دیدند، او را متهم ساختند که با عادل گراى خان تاتار سر و سر عاشقانه دارد؛ بدلیسى در شرفنامه مى‏نوسید: «..... امراى قزلباش از تحکم آن خاتون متوهم گشته در دفع آن رأیها کردند. آخر قرار دادند که او را به معشوقى عادل گراى خان تاتار نسبت داده هر دو را به قتل آورند......». پس بدین بهانه، تنى چند از رؤساى هر طایفه را به کشت وى مأمور کردند که گروهى از سرداران قزلباش، که چند کس از آن از بستگان شاه بودند، در میان آن عده مشاهده مى‏شد؛ از آن جمله، صدرالدین خان صفوى از طایفه شیخاوند و اما قلى میرزاى موصلو. ظهر روز یکشنبه اول جمادى الثانى سال 987 ق / 26 جولاى 1579 م، بى ادبانه به حرم سراى شاهى هجوم آوردند و مهد علیا را، که به آغوش شاه پناه برده بود، به قهر از دست او به در آورده و در حضور شاه خفه کردند. مادر پیر ملکه را هم، که هیچگونه تقصیرى نداشت، با جمعى از اقوام و بستگان وى، و چند تن از اعیان مازندران کشتند و اموالشان را به یغما بردند. در پایتخت نیز، اوباشان شهر، به کشتن مازندرانیان و غارت اموال و خانه ایشان پرداختند. این آدمکشیها تا پایان روز ادامه داشت. در همان حال عادل گراى خان تاتار را هم به همراه یکصد تن از ملازمانش به قتل آوردند.
غروب آن روز، آتش فتنه اندکى فرو نشست. شاه محمد، امر به دفن کشته شدگان داد و پیکر ملکه را، که به قولى برهنه، در صحرا افکنده بودند، شبانه در امامزاده حسین قزوین به خاک سپردند. روز بعد، چون شاه محمد به عنوان اعتراض از حرم خانه بیرون نیامد. سران قزلباش باز در دولتخانه گرد آمدند و کسى نزد شاه فرستاده از آنچه روز پیش رفت، عذرخواهى کردند. شاه بى نوا، از ترس، سرزنش و عتابى نکرد، ولى سه روز در حرم خانه پنهان بود. بعد از سه روز، امرا، چند تن از علماى شهر را حاضر کردند و در حضور ایشان سوگند خوردند که به شاه و ولیعهدش حمزه میرزا وفادار بمانند. سرانجام شاه از حرم خانه بیرون آمد و ایشان را بار داد و آن حادثه ننگین را از جمله تقدیرات آسمانى شمرد. اما پس از کشته شدن مهد علیا، حکومت به دست شاه نیفتاد، بلکه این امیران قزلباش بودند که فرمانرواى واقعى و فعال مایشاء در امور مملکت به شمار مى‏رفتند.


تعداد بازدید ها: 8784


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..