(بانی روشنفکری در ایران )
1-سیدجمال الدین در قریه اسدآباد واقع در 42 کیلومتر غرب همدان در شعبان 1254 هجری قمری در خانوادة شیخ الاسلام اسدآباد متولد شد. 2- سید پس از گذراندن دروس ابتدایی در سال 1266 به همراه پدر به نجف رفته و در حوزه درس شیخ مرتضی از مجتهدین آن عصر تلمذ کرد. 3- چون شیخ مرتضی از مدت ذهن و کثرت هوش سید جمال الدین مطلع شد او را به هندوستان فرستاد. 4- در هند سیدجمال علاوه بر مطالعه احوال اجتماعی و سیاسی هند به زبان انگلیسی نیز آشنا شد از هند به مکه رفت از آنجا به اسدآباد برگشت سپس به تهران آمد و شروع به نشر افکار و عقاید خود پرداخت. 5- ناصرالدین شاه چون از وجود او وحشت کرد او را به افغانستان سپس هندوستان فرستاد. 6- از این زمان آوازة سیدجمال الدین در میان کشورهای اسلامی پیچید از هندوستان به حصر رفت پس از 40 روز توقف در مصر به اسلامبول بازگشت. نوأدپاشا از رجال سیاسی و عثمانی او را به گرمی پذیرفت. 7- پس از مدتی دوباره به مصر رفت. و انجمن حب الوطنی را با 30 تن عضو تأسیس نمود. و در جامع الازهر مشغول تدریس و بحث فلسفه ابن سینا گردید. 8- در این زمان خطابه هایی ایرادهی کرد که اساس آن ایجاد وحدت اسلامی برهم زدن تشکیلات جاسوسی و حقه بازی انگلیس و جلوگیری از استعمار آن دولت و تأمین آزادی و استقلال حقیقی ملل اسلام بود. |
|
9- چون عقاید سیدجمال همه جا با انتشار یافت عمال انگلیس از نفوذ کلام او ترسیدند و وسایل خروج او را از مصر فراهم کردند. 10- سید از مصر به هندوستان و از آنجا عازم اروپا گردید در پاریس سید روزنامه عروه الوثقی را تأسیس کرد که سردبیری آن را برعهدة شیخ محمد عبده شاگرد خود گذاشت. 11- روزنامة عروه الوثقی در سراسر جهان اسلام منتشر می شد. و متضمن آراء و عقاید سیاسی و اجتماعی سید مبنی بر مساوات و آزادی بود. و در روشن کردن افکار مردم ایران وعثمانی اثر بسزایی گذارد. 12- پس از 18 ماه انتشار این روزنامه انگلیسیها دستور توقیف آنرا دادند. 13- در سال 1303 سید به دعوت ناصرالدین شاه به ایران آمد. اما چون درباریان ذهن شاه را نسبت به او مشوب کردند سید با خاطری آزرده به روسیه و از آنجا به اطریش رفت. 14- در سال 1307 بار دیگر ناصرالدین شاه از افکار و عقاید سید به حیرت افتاد و او را به تهران دعوت کرد، لیکن بر اثر دسیسه های دربار، سیدجمال مورد بغض شاه قرار گرفت و در حرم حضرت عبدالعظیم متحصن شد. مأمورین شاه او را از آنجا خارج و به عتبات تبعید کردند. 15- وی ناچار به لندن رفت در لندن روزنامه ای به نام (فیباء الخافقین) به دو زبان عربی و فارسی منتشر کرد. 16- سپس به اسلامبول بازگشت، سلطان بعد الحمید ابتدا به امید آنکه از عقاید سید درباب ایجاد وحدت اسلام استفاده کند، از او دلجویی کرد اما درباریان سلطان و کارگزاران انگلیس به مخالفت با سید برخاستند و در سال 1314 در اسلامبول مسموم و در همان شهر مدفون شد.
|
|