سیاست یعنی تدبیر و برنامه ریزی، و سیاستمدار کسی است که با برنامه ریزی حسابشده و دقیق بتواند مدیریتی مطلوب و صحیح ارائه دهد. در مفهوم اصلی واژه سیاست، هیچگاه انحراف و کجروی و تباهی و فساد نهفته نیست. این تفسیر غلط، ابزار دست کسانی است که میخواهند به بهانه سیاست، هر کار خلاف و نامشروعی را توجیه کنند.
امامان معصوم علیهم السلام که پاکترین انسانهای عالم خلقت هستند، برای بندگان خدا، سیاستمداران شایسته و ارجمندی بودند که آنان را در مسیر رسیدن به خدا هدایت میکردند. در
زیارت جامعه کبیره که از
امام هادی علیه السلام است امامان معصوم علیهم السلام به عنوان «ساسة العباد» (سیاستگزاران بندگان خدا) معرفی شدهاند.
کسانی که می خواهند مردم را در کوران حوادث و فراز و نشیب زندگی فردی و اجتماعی کنترل و مراقبت کنند، خود باید بهره مند از فطانت و زیرکی و درایت فراوان باشند. سیاست الهی ائمه معصومین علیهم السلام در برخورد با اتفاقات مختلف و حکومت های ناحق و غاصب، چنان ظریف و حکیمانه و اصولی بود که جبهه مقابل را غافلگیر میساخت.
در طول تاریخ، هیچ قدرت و سلطه و جریانی نتوانسته است از امامان شیعه علیهم السلام به نفع خود استفاده کند. حتی در بحرانیترین شرایط و سختترین فشارهای موجود، ابتکار عمل و برخورد قاطعانه و حکیمانه به دست با کفایت پیشوایان معصوم بوده است.
امیرالمومنین علیه السلام میفرماید:«به خدا سوگند، معاویه سیاستمدارتر از من نیست اما او نیرنگ می زند و مرتکب گناه می شود. اگر نیرنگ، ناپسند و ناشایسته نبود من سیاستمدارترین مردم بودم.»
امام صادق علیه السلام میفرماید:«چون سر مبارک حضرت امام حسین علیه السلام را به همراه امام چهارم علیه السلام و دختران امیرالمومنین علیه السلام نزد یزید بردند، یزید گفت:«حمد خدای را که پدرت را کشت.»
امام چهارم علیه السلام که در غل و زنجیر بسته شده بود، فرمود:«خدا لعنت کند کشنده پدرم را.»
یزید در این حال آشفته شد و دستور کشتن او را داد.
امام فرمود:«اگر مرا بکشی دختران پیامبر جز من محرمی ندارند که به منزلشان برگردند.»
یزید گفت:« تو خود آنها را بازگردان.» آنگاه سوهان خواست و به دست خود زنجیر را برید و به امام گفت:«یا علی، میدانی هدفم از این کار چه بود؟»
امام فرمود:«آری، میخواهی غیر از تو کسی بر من منت نداشته باشد.»
یزید گفت:«آری، به خدا سوگند غیر از این منظوری نداشتم.»
در این صحنه زیرکی امام سجاد علیه السلام مشهود است که چگونه کار نیرنگآلود یزید را افشاء کرد.
در ماجرای ولایتعهدی تحمیلی
امام رضا علیه السلام برای
مأمون خلیفه عباسی، امام به مأمون فرمود:«من میدانم تو از این کار چه هدفی را تعقیب میکنی. تو می خواهی با این کار، مردم بگویند علی بن موسی بیرغبت به دنیا نیست. فقط نتوانسته است به دنیا دست یابد. نشانه اش هم این است که اکنون ولایتعهدی مامون را پذیرفته است، زیرا طمع به خلافت و حکومت دارد.»
مأمون که نقشهاش افشاء شده بود به شدت خشمناک شد و امام را تهدید به کشتن کرد.
منابع:
مفاتیح الجنان
زیارت جامعه کبیره
بحارالانوار، ج 49 ف ص 129
نهج البلاغه، خطبه 200
علل الشرایع
امالی صدوق