امام حسین علیه السلام بعد از ظهر عاشورا پس از شهادت همه یارانش، در مقابل سپاه دشمن ایستاد و با صدای بلند ندا کرد:
آیا کسی هست تا به کمک ویاری ما برخیرد؟
آیا کسی هست تا از حرم رسول خدا دفاع نماید؟
آیا کسی هست تا به فریاد خواهی ما برسد؟
ولی این استغاثه در دل دشمن اثری نگذاشت،از این رو نگاهی به اجساد مطهر یارانش کرد و فرمود: «ای
مسلم بن عقیل!و ای
هانی بن عروه! و ای
حبیب بن مظاهر! و ای
زهیر بن قین! و ای
مسلم بن عوسجه! ای
عباس بن علی!و ای
علی بن الحسین!و...............
ای دلیران و دلاوران جنگ!ای قهرمانان میدان وفا و صفا! چه شده است که شما را ندا میکنم، ولی کلامم را نمیشنوید؟! و شما را فرا میخوانم، اجابتم نمی کنید؟! شما خفتهاید و من امیدوارم سر از خواب شیرین بردارید چرا که اینان پردهنشینان آل رسولند که بعد از شما یاوری ندارند. از خواب برخیزید ای بزرگواران و ای اهل کرامت، و در برابر این عصیان و طغیان از آل رسول دفاع کنید.»
در بعضی روایت آمده است که آن بدنهای پاک ناگهان تکانی خوردند تا به ندای امام مظلوم خود لبیک گفته باشند و گویا صدایی از آنان بلند شد که میگفت:« ما برای اجرای فرامین تو حاضریم و در انتظار مقدم مبارکت هستیم.»
منابع:
- قصه کربلا، ص 358.
- المفید فی ذکری السبط الشهید، ص 115.
مراجعه شود به: