آشنایی
واژه ساخت خطی برای هر گونه ساختمان خطی ، که بطور مداوم در
سنگها دیده شود، بکار میرود. مثلا ، در یک امتداد قرار گرفتن
قلوهسنگهای طویل ، و یا محل تلاقی در
صفحه تورق ، بدین نام خوانده میشود. خطی شدن ، ممکن است منشا اولیه رسوبی یا آذرین داشته باشد، ولی معمولا در نتیجه تغییر شکل سنگها بوجود میآید و در حقیقت باید آنرا در ردیف ساختهای ثانوی به شمار آورد. ساخت خطی معمولا در اغلب سنگهای تغییر شکل یافته وجود دارد و در بسیاری مورد ممکن است بیش از یک ساخت خطی در سنگ دیده شود.
در مواری که این ساخت ، در ارتباط با
چین خوردگی بوجود آمده باشد، معمولا یا با
محور چین موازی است و یا این که طی زاویه 90 درجه نسبت به آن واقع شده است. در بسیاری حالات ، ساخت خطی با تورق همراه است و عملا در سطح تورق قرار دارد. ولی این امر الزامی نیست و در پارهای موارد به خصوص در مناطقی که حاوی گنایساند، ساخت خطی بدون وجود تورق دیده میشود.
انواع ساخت خطی
ساخت خطی در نتیجه فرآیندهای مختلفی بهوجود میآید که در زیر به شرح مهمترین انواع آنها میپردازیم:
- شیارهای آینه گسل :
شیارهای موجود در سطح آینه گسل ، که معمولا حاوی کانیهای مختلف است، از جمله معمولیترین ساختهای خطیاند، ولی از آنجا که این پدیدهها سطیاند و در عمق اثری ندارند، نمیتوان آنها را به عنوان یک ساخت خطی واقعی در نظر گرفت. در بعضی موارد که منطقه گسل وسیع است این ساختها ، از نظر ارتباط با وضعیت تکتونیکی ، اهمیت پیدا میکنند. همچنین در مواردی که صفحات تورق نزدیک به هم ، چین خوردگی پیدا میکنند، در سطوح چی خورده لغزشهایی صورت میگیرد و خراشهایی بهوجود میآید که امتداد آنها عموما بر محور چین خوردگی عمود است.
- ساختهای خطی ناشی از چین خوردگی :
لولای چین ، در حقیقت خود یک نوع ساخت خطی است و بسته به ابعاد چین و وسعت منطقه چینخورده ، ممکن است به عنوان یک مشخصه تلقی شود.
- ساخت خطی ناشی از تقاطح سطوح تورق :
در بسیاری حالات در سنگهای چینخوردهای که دارای تورق سطح محوریاند، در نتیجه تقاطع دو سطح تورق ، نوعی ساخت خطی به وجود میآورد که دارای تورق سطح محوریاند، در نتیجه تقاطع دو سطح تورق ، نوعی ساخت خطی بهوجود میآورد. ساخت خطی الزاما در نتیجه تقاطع سطح لایهبندی با کلیواژ تشکیل نمیشود بلکه این امر ممکن است در نتیجه برخورد هر دو سطح تورق ، بوجود آید.
- به خط شدن کانیها :
ایجاد ساخت خطی ، در اثر در یک خط قرار گرفتن بلورهای طویل موجود در سنگ ، از جمله پدیدههایی است که به فراوانی در سنگها دیده میشود.
- ساخت خطی ناشی از توازی ذرات تشکیل دهنده سنگ :
ذرات آواری موجود در سنگها ، ممکن است در اثر تغییر شکل و یا چرخش در امتدادی موازی با امتداد محور چینخوردگیهای فرعی ، نوعی ساخت خطی را بوجود آورند.
- میلهها :
میلهها از جمله پدیدههای عادی نواحی دگرگونی و معمولا از تودههای طویل کوارتز تشکیل شده است. در ابتدا تصور میشد که میلهها ، در نتیجه تمرکز کوارتز در تودههای طویل در نتیجه دگرگونی ، بهوجود میآیند. اما امروزه ، به هر نوع توده طویل مرکب از مجموعه یک نوع کانی (مشروط بر اینکه این امر در نتیجه شکاف برداشتن و جدا شدن لایههای اولیه سنگ به وجود نیامده باشد) میله گفته میشود. مقطع میلهها بیضوی تا اشکال فوقالعاده نامنظم است و معمولا در امتداد آنها ، موازی محور چینهای محلی است.
- ستونها :
ستونها ساختهایی هستند که معمولا با همان حالت اولیه و بدون اینکه مواد سنگ در یک جا متمرکز شده و مواد جدیدی به آن اضافه شود، در سنگها به وجود میآید. این ساخت ، معمولا به صورت ستونهای طویلی در سطح لایهبندی طبقات مقاوم و یا سطوح دیگر نظیر درزه و کلیواژ ، دیده میشود. بطور کلی ساخت ستونی را میتوان به صورت پیچ و تاب موجود در سطح سنگها (سطح لایهبندی و یا هر سطح دیگر) تعریف کرد. معمولا شکل ستونها ، استوانهای و گاهی نظیر وضعیت نامنظم است. ستونها نیز نظیر میلهها ، معمولا در امتداد عمود بر محور چین خوردگیهای ناحیه ، قرار گرفتهاند.
- بودینها :
بودیناژ در نتیجه قطعه قطعه شدن سنگهایی که نسبت به سنگهای مجاور خود مقاوم ترند، بوجود میآید. در حالت کلی ممکن است جسمی از سنگها مثل طبقه یادایک قطعه قطعه شود و به شکل اجسام طویلی که موازی قرار گرفتهاند درآید و بودیناژ را بهوجود آورد.
منشا ساختهای خطی
برای منشا ساختهای خطی مختلف ، تعابیری وجود دارد که در زیر به شرح مهمترین آنها میپردازیم:
- ساخت خطی مربوط به کانیها :
ایجاد ساخت خطی در نتیجه به خط شدن کانیها ، مشابه ایجاد تورق ، در نتیجه توجیه شدن کانیها در امتداد معین است. در مواردی که ساخت ناشی از «در یک خط قرار گرفتن» ذرات تشکیل دهنده سنگ باشد، برای تشریح آن مکانیسم های مختلفی میتوان یافت. بدین معنی که این پدیده ، ممکن است در نتیجه تغییر شکل ذرات در امتداد مورد نظر ، رویش ذرات در آن امتداد و چرخش ذرات در جهت معین بوجود آمده باشد.
- ساخت خطی مربوط به قلوه سنگها و اوولیتها :
در مواردی که شکل اولیه این اجسام کروی و خواص مکانیکی آنها مشابه مواد اطراف آنها باشد، شکل آنها پس از تغییر شکل ، در حقیقت خود معرف بیضوی تغییر شکل است. بدیهی است در حالت کلی ، این امر صادق نیست زیر ا عموما ترکیب و مشخصات قلوه سنگها با مواد اطراف آنها متفاوت است. در چنین حالاتی ، شکل ثانوی قلوه سنگها تنها معرف تغییر شکل خود آنهاست و به هیچ وجه نماینده تغییر شکل توده سنگ نمیباشد.
- میلهها ، ستونها و بودینها :
ویلسون در مورد طرز تشکیل میلهها ، به هنگام مطالعه میلههای سری موین در اسکاتلند ، اظهار داشت که میلههای مزبور ناشی از قطعه قطعه شدن رگهها و تغییر شکل قلوه سنگهای کوارتزی است. بنا به عقیده رمزی ، ایجاد ستونها ، نتیجه چین خوردگی کوچک مقیاس ، در فصل مشترک دوطبقه با مقاومت مختلف است.
بودیناژ نتیجه ایجاد کشش در طبقات است، هنگامی که سنگهایی با مقاومت و ترکیب مختلف تحت تاثیر کشش قرار گیرند، رفتار آنها متفاوت خواهد بود. زیرا بسته به شدت تغییر شکل موثر بر توده سنگها بگونهای باشد که از میزان حد برای بعضی از سنگها تجاوز کند، در این صورت ، گروه سنگهای مزبور رفتار شکننده پیدا کرده و بودیناژ را بوجود میآورند.
مباحث مرتبط با عنوان