اسامة بن زید بیمار و غمگین بود. امام حسین علیه السلام نزد او رفت و فرمود:« ای برادر، چرا غمگینی؟»
گت:«شصت هزار درهم بدهکارم.»
فرمود:«بدهی تو بر عهده من.»
گفت:«می ترسم بمیرم و بدهیام ادا نشده باشد.»
فرمود:« تو تا وقتی که من بدهی ات را نپردازم، از دنیا نمی روی.»
و همین طور هم شد. امام حسین تا قبل از ارتحال او بدهی اش را پرداختند.
پس از شهادت امام حسین علیه السلام دیدند شانههای او پینه بسته است. از
امام سجاد علیه السلام در این باره سوال کردند.
فرمود:« پدرم بس که انبانهای غذا را بر پشت خود کشید و به خانه زنان بیوه و کودکان یتیم و فقرا و مساکین برد، پشتش پینه بست.»
منابع:
بحار الانوار، ج 44، ص 190، حدیث 2- مناقب، ج 4، ص 66 و منتهی الامال، ج 1، ص 534.
بحار الانوار، ج 44، ص 189، حدیث 2- مناقب.
مراجعه شود به:
همنشینی امام حسین علیه السلام با فقرا