نگاه اجمالی
اولین جز یک
مصاحبه روانی (Psycological Interview) ایجاد
رابطه (Relation) است. منظور از رابطه چگونگی و کیفیت برقراری ارتباط بین بیمار (مراجع) و مصاحبهگر (درمانگر) است. در تمام انواع مصاحبهها بر ایجاد رابطه ، بررسی و حفظ آن تاکید شده است و این به علت اهمیت رابطه در مصاحبه روانی در مقایسه با رشتههای
پزشکی و
پیراپزشکی است. رابطه در مصاحبه روانی _ تشخیصی دارای شش مرحله است. این مراحل عبارتند از:
قرار دادن بیمار در شرایط راحت و آسوده ، نشان دادن شفقت و همدلی با رنج و ناراحتی بیمار ، ارزیابی مشکلات بیمار از دیدگاه خود او ، نشان دادن تجربه حرفهای به بیمار ، اعمال رهبری و هدایت در فرایند مصاحبه و متعادل کردن نقشهای بیمار (مراجع) و مصاحبهگر (درمانگر).
قرار دادن بیمار در شرایط راحت و آسوده
بیماری که برای اولین بار به روان شناس یا روانپزشک مراجعه میکند، معمولا نگران ، مضطرب و شکاک است. او نگران دیدگاه مردم و برخورد متخصص است. ولی وظیفه یک مصاحبهگر این است که به نگرانیهای او توجه کند. نشان دهد که طرفدار اوست و به او و نگرانیهایش احترام قائل است. برای آنکه یک مصاحبهگر بتواند بیمارش (مرجع) را در وضعیت راحتتری قرار دهد، باید نشانههای ارائه شده از طرف بیمار را شناسائی کند و به آنها واکنش نشان دهد.
نشانههایی که در یک بیمار (مراجع) مشاهده میشوند، چهار نوع هستند. این نشانهها یا
رفتاری هستند یا
هیجانی یا
روانی _ حرکتی و یا
کلامی. هر یک از این نشانهها واکنش مخصوص به خود را دارند تا پیوند (رابطه) درمانی برقرار شود.
نشان دادن شفقت و همدلی با رنج و ناراحتی بیمار
مشکلات بیمار (مراجع) معمولا دو جنبه دارد:
واقعیتها و هیجانهای همراه آن. واقعیتها همان علائم و نشانههای بیماری و مشکل مراجع است و هیجانهای همراه آن احساساتی هستند که واقعیتها آن را تحریک میکند و باعث رنج و ناراحتی او میشود. اگر یک مصاحبهگر بتواند علاوه بر واقعیتها ، رنجهای او را بیرون بکشد، خواهد توانست هم رابطه درمانی را مستحکمتر بکند و هم سطح خلق و
عاطفه مراجع را ارزیابی کند. هنگامی که مراجع (بیمار) ناراحتی خود را بیان میکند، مصاحبهگر باید با ناراحتی او همدلی نشان داده، او را درک کند. این همدلی باید حقیقی ، صحیح، خودجوش و متناسب با عاطفه بیمار (مراجع) باشد.
ارزیابی مشکلات بیمار از دیدگاه خود او
یک مصاحبهگر باید بتواند مشکلات را از دیدگاه بیمار (مراجع) ببیند. این همان بینش او نسبت به بیماریش میباشد. ارزیابی سطح بینش بیمار (مراجع) ضروری است و اگر انجام نگیرد، یا برآورد اشتباهی شود، رابطه به سرعت از بین میرود. به عنوان مثال ، اگر در مورد بیماری که باور دارد که توسط کامپیوتر کنترل میشود، به صورت یک
هذیانی یا
دیوانه رفتار کنید، احساس خواهد کرد که به او توهین شده است و این رابطه را تخریب میکند.
بطور کلی ، بینش را میتوان در سه سطح طبقهبندی کرد: بیماری که بینش کامل دارد (مثلا بیماری که میگوید مشکلات هواس دارد) ، بیماری که بینش نسبی دارد (مثلا بیماری که میگوید که دوباره
پارانوئید شدهام، ولی بر واقعی بودن افکار و گفتارش اصرار نیز دارد) و بیماری که فاقد بینش است (مثل بیماری که بیماری خود را قبول ندارد و میگوید همسرم مرا به اینجا فرستاده است).
نشان دادن تجربه حرفهای به بیمار
مردم در انتخاب پزشک ،
روانپزشک و
روانشناس خود اهمیت زیادی برای توانائیها و مهارتهای او قائل هستند و یک مصاحبهگر باید به بیمار (مراجع) نشان دهد که صلاحیت اداره مشکل او را دارد. برای اینکار میتواند ناراحتی و بیماری او را در یک دورنمای اجتماعی قرار داده، اطلاعات و معلومات خود را نشان دهد، یا در مورد شک و تردیدهای بیمار نسبت به توانایی و مهارت حرفهای مصاحبهگر صحبت کند.
اعمال رهبری و هدایت در فرایند مصاحبه
یک مصاحبهگر باید نقش رهبری و هدایتگری خود را از همان لحظه اول ملاقات با بیمار (مراجع) توسط در دست گرفتن کنترل و تعامل خود با او برقرار کند. به میزانی که بیمار (مراجع) تعابیر و توصیفات مصاحبهگر را به همراه دستورات درمانی او میپذیرد. رهبری و هدایتگری او اعمال و در نزد بیمار پذیرفته شده است. بیمار ممکن است این رهبری را کاملا قبول کند (برای مثال در مراجعان دچار
شخصیت وابسته) و بیماری دیگر این هدایت و رهبری را به هیچ انگارد (برای مثال
شخصیت ضد اجتماعی)
متعادل کردن نقشهای بیمار و مصاحبهگر
مصاحبهگر و بیماران (مراجعان) با مجموعهای از انتظارات که توسط نقشها اعمال میشود، وارد اتاق مصاحبه میگردند. در بعضی موارد بیمار نقشهای خاصی را از درمانگر انتظار دارد، از جمله ارائه نقش یک شنونده همدل ، یک منجی و نقش یک مامور اجرای قانون و ... . یک مصاحبهگر باید به نقشهایی که مراجعان از او انتظار دارند، واقف باشد. همچنین یک مصاحبهگر باید به نقشهایی که بیماران ایفا میکنند، آگاه باشد. او ممکن است نقش یک فرد حامل بیماری ، یک رنجور و یا یک بیمار خیلی مهم را ایفا کند.
وظیفه مصاحبهگر آنست که بین نقشهای خود و نقش بیمار یک تعامل و هماهنگی بوجود آورد. برای مثال وقتی بیمار شکایت دارد، یا در مورد اهدافش دچار
دوسوگرایی یا ابهام است، مصاحبهگر باید نقش شنونده را ایفا کند. وقتی درباره شرایط خود فاقد اطلاعات است و نیاز به اطلاعاتی در مورد بیماری دارد، نقش یک متخصص را به خود گرفتن مفید خواهد بود و یا وقتی بیمار تصمیمات منطقی را گرفته است و درباره انجام آن تردید دارد، ایفای نقش یک توصیه کننده (یا ترغیب کننده ) لازم است.
مباحث مرتبط با عنوان