مقدمه
امروزه اکثر اندیشمندان
اقتصاد سیاسی اجماع دارند که فرایند توسعه یافتگی سیاسی و اقتصادی و بالطبع امنیت ملی کشورهای صادر کننده
نفت تحت تاثیر درآمدهای نفتی و به عبارتی
اقتصاد نفتی این کشورها قرار دارد. تاثیر پذیری حیات سیاسی و به طور مشخص امنیت ملی از نفت در چند دهه اخیر نموئهای متفاوتی داشته است. برخی از ویژگیهای صنعت نفت از قبیل وابستگی به فراز و نشیبل تقاضا ومصرف در بیرون از مرزهای ملی. وابستگی صنعت نفت به تکنولوژیهای پیچیده کشورهای صنعتی و شرکتهای چند ملیتی. وابستگی به سرمایه گذار کلان برای اکتشاف و استخراج.کنترل قیمت نفت به وسیله نیروهای بین المللی.گستره و عمق تاثیر گذاری این ماده را بر سرنوشت ملی بیشتر کرده است.
بدین ترتیب میتوان گفت وابستگی کشورمان به درآمد نفتی در عرصه
اقتصاد بین الملل یک روی مساله است. روی دیگر مساله در تعامل امنیت ملی کشور با درآمدهای نفتی. تاثیری است که نفت در عرصه داخلی بر حیات اجتماعی و اقتصادی دارد. متاسفانه باید اذعان نمود که اگر نفت را از اقتصاد ملی خذف نماییم تمام ارکان حیات اقتصادی واجتماعی و حتی سیاسی ما شدیدا تحت الشعاع آن قرار می گیرد. تزریق سرمایه به بخش صنعت.واردات کالاهای اساسی.تامین و دستیابی به تکنولوژی جدید صنعتی و نظامی و تامین
انرژی داخلی.وابسته به درآمدهای نفتی است. به عبارتی صریح تر امنیت اقتصادی.امنیت اجتماعی و حتی از دیدگاهی فراتر امنیت و ثبات سیاسی کشور تحت تاثیر درآمدهای نفتی و به عبارتی اقتصاد نفتی می باشد.
نقش نفت در اقتصاد سیاسی ایران
درآمدهای نفتی ایران به عنوان یک متغیر مستقل نقش اساسی در اقتصاد سیاسی ایران در طول هشتاد سال گذشته بازی کرده است. این درآمدها عامل اساسی برای سرمایه گذاری در زیر ساختهای اقتصادی کشور بوده است. از لحاظ تاریخی جدا از رقابتهای بین المللی برای دستیابی و حفظ امتیاز بهره برداری از این منبع عظیم که نظام سیاسی ایران را تحت تاثیر قرار می داد تخصیص و توزیع این درآمدها که دراختیار دولت خودکامه قبل از انقلاب بود مشکلات و بحرانهای اقتصادی اجتماعی شدیدی فراهم می آورد که
تورم. عدم کارایی و
مصرف گرایی افراطی از خصوصیات آن بود. بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی درآمدهای نفتی پشتوانه مالی بسیار محکمی برای اجرای سیاستهای داخلی و خارجی دولت بوده اند. قبل از اینکه تاثیر
رانت نفتی برسیستم اقتصادی و سیاسی ایران بررسی شود لازم است که رانت و خصوصیات اقتصاد رانتی تعریف شود و سپس زمینداری دولتی (مالکیت زمین توسط دولت) و اهمیت یافتن رانت نفتی نسبت به رانت زمین تشریح گردد.
تعریف رانت
رانت درآمد ناشی از اشتغال یا مالکیت یکحق نهادی است بدون آنکه مالک برای دریافت این درآمد کمکی به تولید اجتماعی کرده باشد. بدین معنی که کسب آن حق نهادی تاثیری بر ظرفیت تولید اجتماعی ندارد. رانت در دوره ماقبل سرمایه داری نیز وجود داشته است. ما قبل سرمایه داری دوره ای بود که تولید اجتماعی به دو بخش مصرف کننده معیشتی که موجدکل تولید بود و مصرف کننده اجاره ای که درآمد آن از طریق اجاره بدست می آمد تقسیم می شد. در
اقتصاد اجاره ای که از ویزگیهای دوره فئودالیته است فئودال
پول و یا
زمین خود را به اجاره می داد. فرد مالک با خرید ملک
حقوق نهادی مالکیت را خریداری می نمود و جامعه نفعی از آن نمی برد.
رانت زمین از لحاظ تاریخی
در ایران از لحاظ تاریخی بخش بزرگی از زمینهای زراعی در مالکیت دولت بود و بخش دیگر به اراده و تمایل دولت در اختیار زمینداران بود. در نتیجه دولت می توانست هر لحظه که اراده کند ملک زمینداری را بخود و یا به شخص دیگری واگذار کند. بنابراین زمیندار حق مالکیت نداشت بلکه امتیازی بود که دولت به او می داد و هر زمان که میخواست پس می گرفت. این امر سبب شد که درایران طبقه آریستوکرات مالک که در اروپا نسل بعد از نسل خود بود پدید نیاید. برعکس درایران
قدرت اقتصادی و سیاسی طبقه زمیندار منوط به اجازه و اراده دولت بود. بنابراین روشن است که دولت نماینده هیچ طبقه ای نبود بلکه طبقه اجتماعی تحت سلطه دولت قرار داشتند. بدین ترتیب در فوق طبقات جامعه قرار داشت. بدین معنی که دراروپا دولت متکی به طبقات ودرایران طبقات متکی به دولت بوده اند. به همین جهت قانون یعنی چهارچوبی که تصمیمات دولت را به حدودی محدود و قابل پیش بینی کند وجود نداشت. قانون عبارت از رای دولت بود که میتوانست هر لحظه تغییر کند و از آنجا که دولت همیشه مالک زمینهای عمده بود رانت ارضی را به صورت امتیاز به هر کس که مایل بود واگذار میکرد و هر زمان که میخواست پس می گرفت.
رانت نفتی
رانت نفتی را از لحاظ اقتصادی اختلاف بین قیمتهای نفت بازار و همچنین اختلاف بین هزینه های تولید نفت تعریف شده است.
با پیدایش نفت و استخراج آن در حجم انبوه رانت نفتی بر
رانت ارضی اولویت یافت. رانت نفتی ( بهره مالکانه ناشی از درآمدهای نفتی) در راس درآمدهای دولت قرار گرفت که دولت به هر نحوی که اراده کرده این رانت را به هر بخش و یا قشری از
جامعه و یا هر یک از بخشهای اقتصادی دولتی و یا غیر دولتی توزیع کرده است و سایر منابع و رانت هایی که در جامعه وجود دارد تحت تاثیر قرار داده است. همانطوری که در رانت
کشاورزی مالکین اصلی ثبات دارند و مالکین از مقیاسهای وسیع برای تولید استفاده می کنند “economy of scales” و همچنین از رانتهای تفضیلی نیز برخوردارند مالکین جز هیچ وقت ثبات نداشته و دریک وضعیت سردرگم و مبهم زندگی میکنند. در رانت نفتی نیز چنین حالتی وجود دارد که بقیه اقتصاد را اعم از فعالیتهای تولیدی یا سایر رانت های اقتصادی را در وضعیتی سردرگم و مبهم قرار می دهد و از لحاظ اقتصادی سرمایه گذاری درسایر بخشهای اقتصادی را نامطمئن می سازد. زیرا که متغیر مستقل نفت ( درآمد های نفتی) تمام بخشهای اقتصادی را تحت تاثیر قرار می دهد.
مباحث مرتبط با عنوان