جابربن عبدالله انصاری می گوید: روز
طائف،
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با
علی بن ابی طالب علیه السلام مدتی طولانی در گوش او راز گفت تا آنجا که نشانه های ناراحتی در چهره برخی نمایان شد و به اعتراض گفتند: امروز بسیار با او به راز و نجوا سخن گفت.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که این جمله را شنید، فرمود: من با علی به راز و نجوا سخن نگفتم، بلکه خداوند بود که با او نجوا می کرد و به راز سخن می گفت.
امام صادق علیه السلام می فرماید: رسول خدا صلی الله علیه و آله به مردم طائف فرمود: مردی را به سوی شما می فرستم که همان خود من است و خداوند
خیبر را به دست او فتح می کند، شمشیر او تازیانه اوست.
صبحگاهان رسول خدا صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را خواند و فرمود: به طائف برو، آن گاه خداوند پیامبر را بعد از رفتن علی علیه السلام فرمان داد که به سوی طائف برود زمانی که پیامبر به طائف رسید، علی بر قله کوهی بود.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: ثابت بمان و علی نیز سر جایش ماند و ما صدایی همانند صدای رعد شنیدیم و رسول خدا فرمود: خداوند با علی علیه السلام مناجات می کرد.
منابع:
- بحارالانوار، ج 39، ص 151، حدیث 1 ------ امالی شیخ طوسی
- بحارالانوار، ج 39، ص 155، حدیث 16 ------ اختصاص بصائر الدرجات
مراجعه شود به: