در
شب عاشورا، نزدیک سحر،
امام حسین علیه السلام به خوابی سبک فرو رفت. آن گاه بیدار شد و فرمود:« آیا می دانید هم اکنون در خواب چه دیدم؟»
اصحاب گفتند:« چه دیدید، ای پسر رسول خدا؟»
فرمود:« سگانی را دیدم که به من حمله می کردند تا مرا پاره پاره کنند. میان آنها سگی دورنگ بود که از دیگر سگان وحشیانه تر حمله می کرد. گمان می کنم کسی که مرا خواهد کشت مردی ابرص باشد.»
آن گاه فرمود:« پس از این بود که جدم
رسول خدا را دیدم که تعدادی از اصحاب و یارانش با او بودند. پیامبر به من فرمود:« فرزندم تو شهید
آل محمد هستی و اهل آسمانها و کروبیان عالم بالا از مژده آمدنت شادی می کنند. امشب به هنگام افطار نزد من خواهی بود. شتاب کن و کار را به تأخیر میانداز. این فرشته ای است که از آسمان فرود آمده است تا خون تو را در شیشه ای سبز رنگ قرار دهد.»
یاران من! این خواب گویای آن است که اَجَل نزدیک است و بی تردید هنگام کوچ از این جهان فانی فرا رسیده است.»
منابع:
مراجعه شود به: