نقشی که وبر برای دین در باب اخلاق پروتستان قایل شد بیشتر به دلیل وجود عقلانیت در آن دین و مفقود بودن آن در سایر ادیان بود، تا زمانی مفید است و اثر مثبت دارد که عقلانیت به حد بالای خود یا به تعبیر دیگر، به کمال نرسیده باشد، وگرنه اگر این عقلانیت در جامعه پدید آمد و به حد بالای خود رسید دیگر عامل ایجاد کننده ضرورت برای ابراز وجود در کار نیست و عقلانیتی که روزی دین به آن کمک میکرد دیگر نیازی به هیچ مشروعیت مذهبی ندارد. در این حال، دین با روند حیات اجتماعی سازگار میشود و احتمال بسیاری وجود دارد که به تدریج خود را کنار بکشد.
او بر خلاف دورکیم، که معتقد بود علم اجازه میدهد که هم دین را و هم سر برآوردن اعتقادات جدید را درک کنیم، تضاد جامعه را، که در کار عقلانی شدن است با نیاز به ایمان به نحوی هیجانآمیز تجربه میکند ومیگوید: «جهان افسون زدوده است» یعنی در طبیعتی که علم تبیینگر و تکنیک به کار گیرنده آن است،دیگر جاییبرای جاذبههای ادیان گذشته نیست. پس ایمان باید به خفایای روح عقب بنشیند. بهبیاندیگر، جهانی که ما در آن زندگی میکنیم از مواد و موجوداتی ساخته شده که در اختیار بشرند و محکوم به این هستند که از سوی بشر به کار روند، دگرگون شوند، مصرف گردند. و دیگر، واجد هیچ نوع لطف و کرامتی نباشند. دین در جای مادی و افسونزدوده کار دیگر ندارد جز آنکه به حریم درونی وجدانها پناه ببرد یا به جهان ماورایی کشیده شود که جهان خدای متعال یا سرنوشت هر فرد پس از هستی دنیایی است. در مجموع، همانگونه که خود وبر در کتاب اخلاق پروتستان یادآور میشود، در جهان امروزی عرفیسازی و افسونزدایی، سرنوشت محتوم غرب خواهد بود.
منابع
ریمون آرون، مراحل اساسیاندیشه در جامعهشناسی، باقر پرهام،ص593و ص636و ص589
ماکس وبر،روحیه سرمایهداری و اخلاق پروتستان، غلامعباس توسلی،تهران،ص156
از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد