جان هیک پلورالیسم دینی را چنین تعریف میکند: پلورالیسم دینی آموزه
نجات است که با دو دیدگاه
حصرگرا و
شمولگرا، قابل مقایسه است. به عبارت سادهتر، مساله این است: «
چه کسی اجازه دارد به بهشت برود؟»
- انحصارگراها قایلاند: تنها کسانی که دین آنها را بپذیرند، میتوانند به بهشتبروند. مبلغان مسیحی، که میگویند: تنها یک راه نجات وجود دارد و آن راه در سنت مسیحی منحصر است، بر اساس تعریف هیک ، انحصارگرا تلقی میشوند.
- شمولگراها در بهشت را کمی بازتر کردند تا ورود مسیحیان افتخاری را که پیرو دین دیگری، غیر از مسیحیتاند و بر اساس ضوابط مسیحی، حیاتی مقدس و آکنده از درستی اخلاقی دارند; کسانی که کارل رینر آنها را «مسیحیان گمنام» نامید، امکانپذیر سازند.
- تندروتر از شمولگراها، پلورالیسم هیک میباشد که قایل است هر کس، با قطع نظر از نژاد، رنگ و عقیده، میتواند به بهشت برود، به شرط اینکه از طریق برخی ادیان از توجه به خود منسلخ شود و به حقیقت توجه پیدا کند. حتی هیک حاضر است بپذیرد که کمونیسم برای بعضی از مردم راه نجات است. دست کم، او این احتمال را رد نمیکند.
- نباید فراموش کنیم که هر سه دیدگاه فوق در مورد نجات، نگرشهایی درباره الهیات مسیحیاند. هیک، خود، پلورالیسم دینی را نگرشی مسیحی توصیف میکند که با شمولگرایی آغاز میشود و چند قدم فراتر مینهد و به نتایج دیگری منتهی میگردد. مسائلی که بحث درباره پلورالیسم دینی را برانگیخته، مسائلی است درباره اینکه چگونه میتوان آموزه «نجات» را فهمید؟ بر اساس عقیده و آموزه سنتی مسیحیت، نجات عبارت است از بخشایش گناه از سوی خدا و این بخشایش، با توجه به مشارکت همگانی انسانها در گناه حضرت آدم علیهالسلام تنها با رنجحضرت عیسی علیهالسلام و قربانی شدن وی در صلیب ممکن میشود. علاوه بر آن، مسیحیان معتقدند برای رستگاری باید در فدیهای که حضرت عیسیعلیهالسلام داشت، سهیم شد. آنها در کیفیتسهیم شدن اختلاف نظر دارند. براساس دیدگاه پروتستانها، هرکس از راه ایمان به آن فدیه ، شخصا در قبال آن فدیه واکنش نشان میدهد و در آن سهیم میشود، اما بر اساس دیدگاه کاتولیکها، باید در مراسم غسل تعمید شرکت جوید.
خاستگاه پلورالیسم هیک
پلورالیسم دینی هیک و اصلاح
الهیات دین مسیح علیهالسلام به وسیله او، از یک سو، تحت تاثیر فعالیتسیاسی او قرار دارد و از سوی دیگر، تحت تاثیر تاملات وی در مورد عقلانیت ایمان دینی میباشد. مساله
عقلانیت ایمان دینی مهمترین و بحثانگیزترین مساله
فلسفه دین در قرن بیستم است. هیک همچون بسیاری از
فلاسفه دین، که به انگلیسی تالیفاتی دارند، به این نتیجه نایل شده است که
تجربه دینی ،ایمان دینی را عقلانی و معقول مینماید. هیک استدلال میکند کسانی که راهنمای آنها تجربه دینی است و تجربه دینیشان ایمان آنها را معقول مینماید، ایمان آنها به اقعیت خداوند متعال امری معقول است. اساس مشکل تنوع دینی برای آنها که ایمان دینی را بر تجربه دینی مبتنی میکنند به روشنی، در کتاب وی،
تفسیر دین ، بیان شده است. او مینویسد:«اگر تنها یک سنت وجود داشته باشد، به طوری که همه تجربههای دینی و ایمان موضوع مشترکی داشته باشند، معرفتشناسی دینی در همین نقطه پایان میپذیرد، ولی در واقع، ادیان و سنتهای گوناگونی وجود دارند که بر کثرت بسیار آلهه شخصی و موجودات نهایی غیر شخصی گواهی میدهند.»
منابع
- فصلنامه معرفت ، شماره 22
- جان هیک ، فلسفه دین ،ترجمه بهرام راد
برای مطالعه تکمیلی بخوانید