دودمان دوم پادشاهی
(2686 - 2890 پ م)
Second Dynasty
در میان تمامی دودمانهای پادشاهی مصر ، بررسی تاریخ و گاهشمار وقایع دومین دودمان پادشاهی، از همه دشوارتر و با پیچیدگی های بیش تری روبهرو است. هر دو مرجع منِتحو Manetho و فهرست پادشاهان تورین، King-Lists نام 9 پادشاه مختلف را برای این دودمان ذکر کردهاند؛ اما جالب این که هیچ یک از این اسامی را نمیتوان با یافتههای باستانشناسی و گواهی شده، تطبیق داد. برخی از این اسامی نیز تنها به مصر علیا و یا سفلی منسوب شدهاند، و بنابراین این فرضیه را مطرح میسازند، که برخی از شهریاران این دودمان تنها بر نواحی محدود و نه تمامی مصر (شمالی و جنوبی) فرمانروایی داشتند. حوروس حوتپ سخموی Horus HotepseKhemwi توسط اغلب پژوهشگران به عنوان نخستین شهریار این دودمان شناخته میشود. شناسایی مزبور عمدتاً بر این واقعیت استوار است که نام وی بر مدخل ورودی مقبره حوروس قاع - HarusQa’a آخرین پادشاه دودمان یکم، نوشته شده است. از این رو، میتوان احتمال داد که حوتپ سخموی، قاع را به خاک سپرده و جانشین او شده باشد.
نام حوتپ سخموی «دو قدرتی که با هم یکی شده و در صلح و آرامش به سر میبرند» معنی میدهد؛ از این رو، احتمال میرود که اتحاد دوباره مصر پس از یک دوره از آشوبها و اغتشاشهای داخلی که منجر به انقراض دودمان یکم گردید؛ عاقبت با روی کار آمدن حوتپ سخموی، پایان پذیرفت. هرچند این فرضیه، در تناقض آشکار با یک واقعیت تاریخی دیگر، یعنی به خاکسپاری قاع توسط سخموی است؛ زیرا اگر وی آخرین پادشاه دودمان یکم را به خاک سپرده باشد، نزاع بر سر قدرت بین او و قاع، مورد تردید قرار میگیرد.
|
فرمانروایی سه شهریار نخست از دودمان دوم پادشاهی، در پشت شانه مجسمه حوتپ دیف Hotepdief به این شرح آمده: حوتپ سخموی، نِبر ،Neber و ناینتجر Ninetjer . سخموی و ناینتجر، هر دو دارای مقبرهای در سقاره، در گورستان ممفیس هستند. گور نِبِر هم با وجودی که هنوز مکان آن معلوم نشده، اما میتوان حدس زد که باید در همان ناحیه قرار داشته باشد. ستونچه مربوط به آیین دفن مردگان که از منطقه ممفیس به دست آمده، مؤید همین مطلب است. نام نبر بر روی تعدادی از مهرهای منقوش به دست آمده از مقبره سخموی به چشم میخورد؛ از این رو، احتمال میرود که نِبِر، مقبره سخموی را برای خود مصادره کرده باشد و به همین جهت هم ، آرامگاه او تاکنون یافت نشده است. البته علیه این فرضیه، دلایل متعددی اقامه شده، از جمله این که نِبِر به عنوان جانشین سخموی ، میتوانسته او را به خاک سپرده باشد؛ چنان که سخموی در مورد قاع انجام داد؛ بنابراین ذکر نام نبر در مقبره سخموی تنها اثبات این مدعاست و نه چیز دیگر. به طوری که ملاحظه میشود، درباره نام و چگونگی جانشینی شهریاران این دودمان از همان گام نخست میباید با فرضیههای پارادوکسیکال مواجه شد و همین مطلب است که تاریخ این دوره از مصر باستان را با پیچیدگیهای فراوان روبهرو میسازد.
انتقال گورستان سلطنتی به سقاره نیز بیانگر تغییرات مهمی در سنت و آیین و رسوم آن دوره است، اما نبودن شواهد باستانشناسی و محدودیت منابع در این باره، تاکنون اجازه نداده است تا درک و فهمی تاریخی، سیاسی و مذهبی از اهمیت این تغییرات به دست آید.
به همین اندازه، اهمیت تغییر در طراحی مقبرهها و این واقعیت است که رسم قربانی کردن در همین دوره منسوخ گشت.
انتقال به سقاره در ارتباط با اهمیت یافتن روزافزون منطقه ممفیس است، اگرچه هنوز علت آن شناخته شده نیست. در دوره فرمانروایی حوتپ سخموی، صورتی نخستین از ایزد خورشید به اسم نتجر - آختی Netjer - Akhti به معنی «ایزد آفاق» مورد پرستش قرار میگرفت. معنی نام نِبر هم که جانشین سخموی شد «رع
خورشید بزرگ ایزدان»، ممکن است بیانگر پشتیبانی دربار از ایزد خورشید باشد، که مرکز پرستش این ایزد در هلیوپولیس، Heliopolis در شمال شرقی ممفیس قرار داشت.
|
شواهدی از سقوط اقتدار مرکزی حکومت در پایان دوره ناینتجر در دست است. بیش از آن که نظم و قانون بار دیگر تحت سلطه و حاکمیت یک فرمانروا بر مصر در اواخر دودمان دوم پادشاهی حاکم شود، تعدادی از پادشاهان ضعیف و بیکفایت فرمانروایی کردند. جانشین بلافصل ناینتجر ، تنها با عنوان نبتی Nebti - Name خود شناخته شده است؛ یعنی فردی به اسم وِنِگ . Weneg که این نام نیز تنها در سقاره مشاهده شده است، بنابراین میتوان گمان برد که وِنگ احتمالاً بر مصر شمالی فرمانروایی داشت رد و نه سراسر مصر. دومین شهریار پس از ناینتجر ، در فهرست پادشاهان، سِنِد Sened است، که تاکنون نام وی در میان هیچ یک از منابع موجود، مشاهده نشده است. کهنترین منبع شناخته شده که نامی از او ذکر کرده، مربوط به دودمان چهارم پادشاهی است. در یکی از منابع، که از مقبره شخصی به نام شِری Sheri به دست آمد، به یک خانقاه آیینی که برای سِنِد در سقاره برپا شد، اشاره میکند. همین منبع همچنین مرکز کیش سِند و پریبسن - Peribsen یکی دیگر از پادشاهان دودمان دوم - را با هم مربوط میداند. پریبسن طبق شواهد موجود، بر مصر جنوبی حکمروایی داشت. همین ارتباط، برخی پژوهشگران را به این باور رسانده که این دو پادشاه یعنی سِنِد و پریب سن، هر دو یکی هستند، و یا اینکه هر یک از آنها و هم زمان بر بخشی از مصر فرمانروایی میکردند و این تقسیممصر به صورت مسالمتآمیز و صلحجویانه صورت پذیرفته است.
به طوری که در بالا اشاره شده، نام پریبسن تنها در مصر جنوبی مشاهده شده است. وی تنها شهریار این دودمان است که نام رسمیاش به جای آن که به حوروس منسوب باشد به ایزد سِت - رب النوع شرارت - منسوب است. این تغییر نام اهمیت زیادی دارد، زیرا در سنت مذهبی آن دوران ، این دو ایزد یعنی حوروس و سِت در یک نزاع و خصومت دائمی با یکدیگر بودند. این امر ممکن است حاکی از تغییر ایدئولوژی در دربار، و یا اینکه در نتیجه تقسیم مصر به دو محدوده جغرافیایی حادث شده باشد. با وجودی که پریبسن دارای یک خانقاه - مقبره در سقاره بود؛ اما دست کم از عهد دودمان چهارم پادشاهی، وی را در گورستان پادشاهی دودمان یکم، در امالقعب Ummel-Qa’ab به خاک سپردند.
|
نزدیک ترین اسم به پریپ سن که از یافتههای باستانشناسی به دست آمد، نام حوروس سخمیب Sekhemib است. مهرهای منقوش با این نام در مدخل ورودی مقبره پریبسن به دست آمده است. این یا به معنی جانشینی بلافصل سخمیب ، پس از پریب سن است، و یا اینکه هر دو نام مربوط به یک شخص است. بسیاری از مصرشناسان بر این باورند که پریبسن، فرمانروایی خود را با نام حوروس سخمیب آغاز کرد، اما بعدها به دلایلی که هنوز شناخته نشده، نام خود را به به سِت پریبسن تغییر داد. واپسین شهریار دودمان دوم ، فرمانروایی خود را با نام حوروس خع سخم Horus KhaseKhem آغاز کرد. نظر به این که این نام تنها در هراکلئوپولیس مشاهده شده، بنابراین میتوان باور داشت که این پادشاه تنها بر بخشی از مصر حکمروایی میکرد. کتیبههای بدست آمده، از دوران این پادشاه، به یکی دودمان نزاعها و جنگ با «دشمنان شمال» اشاره میکند. این جنگها، عاقبت به وحدت دو مصر منجر میشود و از آن هنگام، حوروس خع سخموی نام خود را به حوروس - ست خاسِ خموی تغییر میدهد. این نام ترکیبی از اسم تتی حوروس با پریبسن - ست است؛ اما میتواند به این معنی هم باشد که پریبسن همان «دشمن شمالی» خع سخم بود. همین مفهوم دوپهلوی حوادث است که پژوهشگران را به یک فرضیه با دو مبنای متضاد کشانده است؛ یعنی این که، هم پریبسن و خع سخم میتوانند یک شخصیت باشند و هم دو فرمانروا که در یک دوره، هر یک بر دو قسمت مصر حکومت میکردند.
نام خع سخموی (دو قدرت متحد شدهای که بار دیگر برآمدند) تقلیدی از اسم بنیانگذار این دودمان یعنی حوتپ سخموی است. همین نام احتمالا ، اتحاد بین دو مصر را پس از نزاعهای میان دو مصر جنوبی و شمالی نشان میدهد.