برای روشن شدن مفهوم
دلالت، مثالی می زنیم:
فرض می کنیم که در خانه ایم و ناگهان صدای زنگ را می شنویم. بی تردید می فهمیم که کسی زنگ در را به صدا در آورده است.
این انتقال ذهنی یعنی این که از شنیدن صدای زنگ، پی می بریم به این که کسی زنگ را به صدا درآورده است، بخاطر این است که اساسا صدای زنگ، بیانگر وجود کسی است که آن را به صدا درآورده است.
به عبارت دیگر، صدای زنگ بر وجود آن شخص
دلالت دارد.
بنابراین، صدای زنگ را، دال(راهنمایی کننده) و وجود آن شخص، مدلول(راهنمایی شده به آن)و این فرایند انتقال ذهنی را دلالت می نامیم.
و یا مثلا فرض می کنیم که دودی را می بینیم. طبیعتا از دیدن دود به وجود
آتش پی می بریم.
یعنی از علم به دود، علم به چیز دیگر حاصل می کنیم.بنابراین، در حقیقت، وجود دود، ذهن ما را به وجود آتش رهنمون می شود یا به عبارت دیگر، به وجود آتش دلالت و راهنمایی می کند.
پس دلالت عبارت است از:
بودن شیئ به نحوی که از علم به آن، علم به چیز دیگر حاصل شود. مانند دلالت (راهنمایی) دود بر آتش، دلالت جای پا بر رونده و دلالت چراغ قرمز در سر چهارراه بر منع حرکت خودروها.
چیزی که علم به آن، موجب علم به چیز دیگر شود، دال(راهنایی کننده ) یا علامت؛ و آن چیزی که به واسطه دال، علم به آن حاصل می شود ، مداول (راهنمایی شده ) نام دارد.
جای پا (دال) ------ رونده(مدلول)
زنگ در (دال) ------ کسی پشت در است (مدلول)
در ادامه نگاه کنید به:
منابع
- منطق مظفر، جلد 1، صفحه 59
- کلیات منطق صوری، صفحه 72