دادگستــری
قضات یا داذوران از موبـدان بودند و رئیس کل قضاوت را شهردادور می گفتند.هر دهی یک قاضی صلح داشت که غالباً وظیفة او را
دیهگان انجام می داد.
قاضی سپاه را
سپاهداذور یا قاضی عسکر می خواندند . اگر کسی در مراجع دادگستری به حق خود نمی رسید در روزهای نوروز و مهرگان که شاه بار عام می داد می توانست پیش او دادخواهی کند .
در محاکماتی که تقصیر یا بی تقصیری متهم معلوم نمی شد کار را به حکم الهی یا
وریه Varih محول می کردند . متهم برای اثبات بیگناهی خود می بایستی سوگند یعنی آب و گوگرد بخورد و یا از میان خرمنی از آتشی که برای این کار افروخته بودند بگذرد و یا از رودخانة تندی عبور کند . اگر نمی مرد و به وی صدمه ای نمی رسید او را به حق می دانستند .
جنایات را به سه نوع تقسیم کرده بودند :
یکی ، گناه برگشتن از دین .
دوم ، خیانت نسبت به شاه و مملکت .
سوم ، خیانت و تعدی نسبت به دیگران .
درشق اول و دوم ، گناهکار را می کشتند . درشق سوم با او معامله ای به مثل می کردند و وی را مجازات می نمودند .
مبانی حقوق ساسانی کتاب اوستا و تفاسیر آن و اجماع نیکان یعنی مجموعة فتاوی علمای روحانی بود در دورة ساسانی کتاب قانونی وجود داشت که آن را ماتیکان هزار داتستان یعنی (هزار حکم قضایی) می خواندند . این کتاب هنوز به زبان پهلوی موجود است