انسان هم خود آگاه است و هم جهان آگاه ، و دوست میدارد از خود و از جهان آگاهتر گردد . تکامل و پیشرفت و سعادت او در گرو این دو آگاهی است .
خود آگاهی مقدم است یا جهان آگاهی؟
داوری در این موضوع چندان ساده نیست . برخی بیشتر به خود آگاهی بها میدهند و برخی به جهان آگاهی .
احتمالا یکی از وجوه اختلاف طرز تفکر شرقی و طرز تفکر غربی در نوع پاسخی است که به این پرسش میدهند ، همچنانکه یکی از وجوه تفاوتهای علم و ایمان در این است که علم وسیلهء جهان آگاهی و ایمان سرمایهء خود آگاهی است .
البته علم سعی دارد انسان را همان گونه که به جهان آگاهی میرساند به خود آگاهی نیز برساند . علم النفس(روانشناسی) چنین وظیفهای بر عهده دارند .
اما خود آگاهیهایی که علم میدهد مرده و بیجان است ، شوری در دلها نمیافکند و نیروهای خفتهء انسان را بیدار نمیکند ، بر خلاف خود آگاهیهایی که از ناحیهء دین و مذهب پیدا میشود که با یک ایمان پی ریزی میشود . خود آگاهی ایمانی ، سراسر وجود انسان را مشتعل میسازد .
آن خودآگاهی که خود واقعی انسان را به یادش میآورد ، غفلت را از او میزداید ، آتش به جانش میافکند ، او را دردمند و درد آشنا میسازد کار علوم و فلسفهها نیست .
این علوم و فلسفهها احیانا غفلت زا هستند و انسان را ازیاد خودش میبرند ، از این روبسا دانشمندان و فیلسوفان بیدرد و سر در آخور و خود ناآگاه و بسا تحصیل ناکردههای خودآگاه .
دعوت به خودآگاهی و اینکه " خود را بشناس تا خدای خویش را بشناسی " ، " خدای خویش را فراموش مکن که خودت را فراموش میکنی " سر لوحهء تعلیمات مذهب است .
قرآن کریم میفرماید : (حشر / . 19 ).
و لا تکونوا کالذین نسوا الله فأنسیهم أنفسهم اولئک هم الفاسقون
از آنان مباشید که خدا را فراموش کردند پس خدا آنها را از خودشان فراموشانید . آنان همان فاسقاناند ( از خود بدر رفتگاناند ) .
رسول اکرم فرمود :
من عرف نفسه عرف ربه .
هر که خود را بشناسد خدای خویش را میشناسد .
علی علیهالسلام فرمود :
معرفة النفس أنفع المعارف .
خودشناسی سودمندترین شناساییهاست .
و هم او فرمود :
عجبت لمن ینشد ضالته کیف لا ینشد نفسه .
در شگفتم از کسی که چیزی از خود گم میکند و در جستجویش بر میآید ، و خود را گم کرده اما جستجو نمیکند.
منبع:کتاب انسان در قرآن
شهید مطهری
صفحه54
.