این نوع خانواده بیشتر از مهاجرین
روستاها یا شهرکها تشکیل شده که از چند سال پیش در شهرهای بزرگ زندگی می کنند . هنوز
جامعه شهری آنها را کاملاً جذب نکرده است و هم از لحاظ اجتماعی و هم از لحاظ مکانی می توان آنها را از "
حاشیه نشین " نامید .
رئیس خانواده در خدمات جزء یا به عنوان کارگر غیر ماهر در بعضی
صنایع ( خصوصاً صنایع ساختمانی ) مشغول کار است . بخاطر فقدان شبکه خویشاوندی در شهر محل اقامت ، خانواده تعهدات اجتماعی زیاد ندارد و به همین جهت هم افراد آن احساس " غربت " زیاد می کنند . مرد معمولاً بی سواد است و در امور خانوادگی برتری کامل خود را حفظ کرده است . مسکن فقیرانه است و گاهی چند خانواده بصورت جمعی زندگی می کنند .
خانواده زن و شوهری یا هسته ای به شکل غربی در ایران بسیار جدید است و در مراکز شهری و صنعتی در حال گسترش است ، بهمین لحاظ میتوان گفت که تغییرات خانواده در ایران یعنی تغییرحجم یا ابعاد خانواده ، تغییر کارکردهای خانواده و دگرگونی روابط درون خانواده بیشتر متوجه شهرها و مراکز صنعتی گواینکه در شهرها نیز هنوز شبکه های خویشاوندی کم و بیش قدرت خود را حفظ کرده و میان
خانواده و جامعه به عنوان رابط نقش دارند .
وجود خانواده زن و شوهری با اضافات و اهمیت آن در
ایران ، که نمونه آن را در کشورهای صنعتی
غرب به ندرت می توان یافت ، تمایز و تفاوت خانواده های هسته ای را در کشورهای صنعتی و ایران روشنتر می سازد در اینجا ذکر این نکته ضروری است که با توجه به ویژگیهای خانواده های زن و شوهری جدید که از سوئی ابعاد آن کاهش یافته و روابط حاکم بر آن نیز به سوی نوعی رابطه
دموکراتیک گرایش پیدا کرده است ، ولی از سوئی دیگر در محدوده شبکه قدرتمند خویشاوندی هنوز از کارکرهای بیشماری برخوردار است ، نمی توان اصطلاح پدر سالاری را که غالباً بکار برده می شود ، تکرار کرد زیرا به صرف اینکه مرد نان آور خانواده باشد و مسئولیت بیشتری بر عهده وی باشد، این اصطلاح را نمی توان مورد استفاده قرار داد و بنابراین بهتر است از اصطلاح " پدرسری " که واقعیت امر را بهتر مشخص می سازد استفاده کنیم . گو اینکه
جامعه شناسان اصطلاح خانواده پدر مداری یا مرد مداری ، یا مرد محوری را نیز در مورد خانواده هائی که مسئولیت های زن و مرد و تصمیم گیریهای آنان مشترک بوده و تقریباً نوعی تساوی در این موارد دیده می شود ، نیز بکار برده اند .