حسام الدوله شهریار پسر قارن
«وفات پس از 507 ق / 1113 م»
حسام الدوله شهریار، پس از پدرش قارِن زمام امور را به دست گرفت و با استفاده از ضعف حکومتگران اطراف توانست بخش وسیعی از دژهای کوهستانی
طبرستان را تسخیر کند و بر شهر ساری استیلا یابد. سکهای که به نام او در ساری ضرب شده، برکیارق سلجوقی را به سروری یاد کرده است «ایرانیکا». اما چون محمد برکیارق چیره شد و بر تخت نشست، از حسام الدوله شهریار خواست که برای حمله به اسماعیلیان به خدمت آید، اما حسام الدوله از لحن پیام، خشمناک شد و سلطان را آگهی داد که وی را علاقهای به خدمت او نیست «500 ق / 1107 م». سلطان نیز امیری به نام سنقر را با سپاه به
مازندران فرستاد. حسام الدوله همراه با فرزندان خود و نیز امیران و بزرگان شهریار کوه و «امیر مهدی نصور که قارِنْوَند بود» در ساری گرد آمد و آماده پیکار شد. همچنین وی توانست یکی از امیران سنقر به نام بکجری را با خود همداستان کند و قرار گذاشتند که هنگام نبرد، بکجری از پشتیبانی سنقر پای پس کشد. چون پیکار درگرفت، نجم الدوله قارِن پسر حسام الدوله، سخت به اردوی دشمن زد و بکجری نیز از سپاه سنقر جدا شد. سرانجام کار چنان شد که ترکان سلاح از دست نهادند و گریختند. سلطان محمد فرستادهای نزد حسام الدوله اعزام داشت و عمل سنقر را خود سرانه خواند و پیشنهاد آشتی داد. حسام الدوله نیز پسر خود
علاء الدوله علی را به نزد سلطان که سوگند خورده بود عهد را نشکند و او را به خویشاوندی خود رساند، گسیل داشت. سلطان محمد علاء الدوله را بسیار گرامی داشت و خواست خواهر خود را به عقد و ازدواج او درآورده اما علاء الدوله، سلطان را تشویق کرد که برادرش نجم الدوله را نامزد این کار کند. در این روزگار عمر حسام الدوله به 75 سال رسیده بود و به سبب ضعف و پیری، پسرش نجم الدین قارن بر او چیرگی یافته و زمام امور را در دست گرفته بود. شهریار، رنجیده خاطر از کردار پسر، عنوان پادشاهی را از دست نهاد و به آمل و سپس هَوْسَم، مرکز زیدیان نخستین در
دیلمان رفت و به عبادت پرداخت، اما به سبب پشیمانی قارن بازگشت. در این ایام به سبب عدم اطاعت قارِن از نایبان سلجوقی در طبرستان، سنقر اتابک ملک احمد، پسر سلطان محمد، حکومت طبرستان را به علاء الدوله علی برادر قارن پیشنهاد کرد، اما حسام الدوله جانب نجم الدوله قارن را گرفت و علاء الدوله را از شورش باز داشت. در همین ایام حسام الدوله در سن 80 سالگی درگذشت. وی مردی دادگستر و نیک خوی و گشاده دست بود و چون درگذشت، سراسر طبرستان به سوگ وی نشست. حسام الدوله در قلمرو خویش سکه و خطبه به نام خود زد و به رغم چیرگی
سلجوقیان بر بخش بزرگی از ایران، به استقلال فرمان راند.