قریش پس از آنکه دید از هیچ راهی نمی تواند از گسترش آئین اسلام جلوگیری کند و حتی شکنجه یاران آنحضرت نیز کارساز نیست، به سیاست جدیدی متوسل شد و آن بی اعتبار ساختن شخصیت
پیامبر بود. برای اینکار خواستند که چهره آنحضرت را با تهمت ها و نسبت های ناروا و القاب نامناسب مخدوش کنند.
اما به هیچ نتیجه ای نرسیدند، زیرا شخصیت پیامبر به گونه ای بود که امکان نداشت کسی چنین تهمت هایی را باور کند. سرانجام تصمیم گرفتند در «
دارالندوه » اجتماع کرده و از بزرگان و دانشمندان قریش چاره جویی نمایئد. در این جلسه دانشمند قریش
ولید بن مغیره، پس از اینکه فکر کرد.
سرانجام گفت که هیچ نسبت بدی با او سنخیت ندارد. تنها می توان گفت که او ساحر ( جادوگر ) است، زیرا سخنانش مردم را مجذوب خود می سازد و جادوی بیان دارد.
از آن پس قریش او را ساحر می خواندند. علاوه بر آن، برای اینکه مردم را از اطراف آنحضرت دور کنند. نسبت جنون و دیوانگی را نیز به ایشان می دادند. آیات چندی در قرآن این نسبت های ناروا را بر می شمرد و یاد آوری می کند که این نسبت ها را به همه پیامبران پیشین نیز داده اند. (سوره ذاریات ـ 52)
منابع: فروغ ابدیت، ج 1، ص 324.