حزقیل (مؤمن آل فرعون) یکی از کسانی بود که به خداوندی خدا اعتقاد داشت و
فرعون را خدا نمیدانست اما
تقیّه کرد. بدگویان به فرعون خبر دادند که:«او به خداوندی ِ تو اعتقاد ندارد.»
فرعون گفت:«او پسرعمو و خلیفه من است. اگر واقعا به خدایی من عقیده نداشته باشد، مستحق عذاب و شکنجه است، اما اگر دروغ بگویید، شما را سخت شکنجه خواهم کرد.»
حزقیل را حاضر کردند و به او گفتند:«تو خداوندی فرعون را قبول نداری؟»
حزقیل گفت:«ای فرعون! آیا تا به حال از من دروغ شنیده ای؟»
فرعون گفت:«نه.»
گفت:«از اینها بپرس خدایشان کیست.»
آنها گفتند:«فرعون.»
گفت:«بگو آفریدگارتان کیست؟»
گفتند:«فرعون.»
پرسید:«روزی دهنده شما کیست؟»
گفتند:«فرعون.»
پرسید:«سرپرست شما و دورکنندهی بدیها از شما کیست؟»
گفتند:«فرعون.»
حزقیل گفت:«ای پادشاه، شاهد باش! پروردگار آنها پروردگار من است، آفریدگار آنها آفریدگار من است، روزیدهندهی آنها روزیدهندهی من است و سرپرست آنها سرپرست من است.
من پروردگار و خالق و رازقی غیر از پروردگار و خالق و رازق آنها ندارم و همه شاهد باشند که من از هر پروردگار و خالق و رازقی غیر از پروردگار و خالق و رازق آنها بیزار و به هر کسی غیر از او بیایمانم.»
مقصود حزقیل از همهی این کلمات، «الله» بود ولی کسی نمیفهمید و همه خیال کردند او نیز به خداوندی فرعون عقیده دارد.
فرعون نیز همهی آن بدگویان را میخکش کرد و با شکنجه های شدید، گوشت بدن آنها را پاره پاره نمود.
منابع:
بحار الانوار، ج 75، ص 402.