تقوا نیرویی است روحی، نیرویی مقدس و متعالی که منشا کششها و گریزهایی می گردد کشش به سوی ارزشهای معنوی و فوق حیوانی و گریز از پستیها و آلودگیهای مادی. از نظر
نهج البلاغه تقوا حالتی است که به روح
انسان شخصیت و قدرت می دهد و آدمی را مسلط بر خویشتن و مالک (خود) می نماید.
تقوا مصونیت است.
در نهج البلاغه بر این معنی تاکید شده که تقوا حفاظ و پناهگاه است، نه زنجیر و زندان و محدودیت.
بسیارند کسانی که میان مصونیت و محدودیت فرق نمی نهند و با نام آزادی و رهایی از قید و بند به خرابی حصار تقوا فتوا می دهند. قدر مشترک پناهگاه و زندان (مانعیت) است، اما پناهگاه مانع خطرها است و زندان مانع بهره برداری از موهبتها و استعدادها.
این است که علیعلیهالسلام می فرماید:
بندگان خدا بدانید که تقوا حصار و بارویی بلند و غیرقابل تسلط است و بی تقوایی و هرزگی حصار و بارویی پست است که مانع و حافظ ساکنان خود نیست و آن کس را که به آن پناه ببرد، حفظ نمی کند. همانا با نیرویی تقوا نیش گزنده خطاکاری ها بریده می شود. (خطبه 157)
علی علیه السلامدر این بیان عالی خود گناه و لغزش را که به جان آدمی آسیب می زند، به گزنده ای از قبیل مار و عقرب تشبیه می کند؛ می فرماید، نیروی تقوا نیش این گزندگان را قطع میکند. علیعلیهالسلام در برخی از کلمات تصریح می کند که تقوا مایه اصلی آزادیها است. یعنی نه تنها خود، قید و بند و مانع
آزادی نیست، بلکه منبع و منشا همه آزادیها است.
علیعلیهالسلام در خطبه 238 می فرماید:
«همانا تقوا کلید درستی و توشه قیامت و آزادی از هر بندگی و نجات از هر تباهی است.»
مطلب روشن است، تقوا به انسان آزادی معنوی می دهد یعنی او را از اسارت و بندگی هوا و هوس آزاد می کند. رشته آز و
طمع و
حسد و
شهوت و
خشم را از گردنش برمی دارد و به این ترتیب ریشه رقیتها و بردگیهای اجتماعی را از بین می برد. مردمی که بنده و برده پول و مقام و راحت طلبی نباشند، هرگز زیربار اسارتها و رقیتهای اجتماعی نمی روند.
در نهج البلاغه درباره آثار تقوا دو اثر، مهمتر از همه است، یکی روشن بینی و
بصیرت و دیگری توانایی بر حل مشکلات و خروج از مضایق و شداید.
منبع:سیری در نهج البلاغه؛مرتضی مطهری