اولین چالش
علم جدید با دین بیشتر جنبه
روانشناختی داشت ، که از موفقیت های چشمگیر علم جدید ناشی می شد.
تاثیر روانشناختی این پیشرفت ها در کمتر از نیم قرن ، چنان بشر را وسوسه کرد که بسیاری مدعی شدند با علم می توان
بهشت موعود
ادیان را بر روی زمین بنا نهاد و علم می تواند برای تمام مشکلات و دردهای انسان چاره جویی کند.
لذا معتقد شدند که تنها راه دستیابی به واقعیت و حقیقت نیز از طریق علم میسر خواهد بود و علم را تنها روش کلی ، بین الاذهانی ، قابل اعتماد و قابل آزمون برای وصول به حقیقت دانستند و در مقابل علم ، دین را یک
معرفت شخصی ، احساسی ، غیر قابل آزمون و غیر قابل ارائه و اثبات برای دیگران بر شمردند.
این تعارض که در ابتدا بیشتر جنبه روان شناختی داشت ، به تدریج به صورت یک نظام فلسفی خاص در آمد که می توان از آن با عنوان
ماتریالیسم علمی یاد کرد.
منبع:
- آینه معرفت ، فصلنامه پژوهش های فلسفه و کلام،شماره دوم، ص34