تطابق (Carrelation)
دید کلی
تطابق در
چینه شناسی عبارتست از ارتباط همزمانی بین لایه های رسوبی، دو واحد چینه ای که در دو محل مختلف ظهور پیدا کرده باشند. در واقع جهت ایجاد یک
تقویم زمین شناسی که قابل استفاده در تمام نقاط باشد، لازم است که سنگهای همزمان نواحی مختلف را با یکدیگر مطابقت دهیم.
زمین شناسی تاریخی بدون تطابق ، بی معنی و نامفهوم خواهد بود، زیرا تنها از این طریق است که می توان حوادث زمانهای گذشته را به یکدیگر مرتبط نمود و نتایج کلی از وضع ادوار گذشته فراهم کرد.
دلایل لازم برای تطابق
در انطباق می بایست از کلیه اطلاعات موجود استفاده شود. برای انجام تطابق در دو محل معمولا از دو سری اطلاعات و دلایل استفاده می کنند. که این دلایل عبارتند از : دلایل فیزیکی و دلایل
فسیل شناسی.
برای انجام تطابق و برقراری ارتباط زمانی زمین شناسی دو محل که در فاصله بسیار دور از یکدیگر قرار دارند، تنها می توان از
فسیلها استفاده کرد.
دلایل فیزیکی جهت تطابق
دلایل فیزیکی معمولا برای انطباق دو منطقه زمین شناسی نزدیک بکار می رود. پایه و اساس اکثر دلایل فیزیکی برای انجام تطابق عموما بر پایه
اصل روی هم قرار گرفتن طبقات استوار است. این اصل در واقع اولین اصل عمومی در چینه شناسی می باشد. طبق این اصل طبقات رسوبی بر روی یکدیگر تشکیل می شود و طبقه ای که در زیر قرار دارد، از طبقه بالای خود قدیمی تر است. دلایل فیزیکی جهت انجام تطابق عبارتند از:
- تشابه سنگ شناسی :
سنگهای مختلف که خواص ظاهری مشترک مانند ترکیب کانی شناسی ، بافت ، ساختمان ، رنگ و سایر خصوصیات یکسان داشته باشند و همچنین موقعیت زمین شناسی آنها مشابه باشد، قابل انطباق می باشند. در بیرون زدگی های منفصل و جدا از هم بخصوص در نقاطی که گسلها یا توده های نفوذی مانع از تعقیب و دنبال کردن لایه ها یا واحدهای سنگ شناسی بزرگتر می شوند، می توان از تشابه سنگ شناسی برای انجام تطابق استفاده کرد.
البته استفاده از این روش دارای اشکالاتی نیز می باشد که از آن جمله سن لایه های مشابه می باشد که ممکن است در برخی موارد هم سن نباشند، زیرا تشابه سنگ شناسی تنها بیانگر شرایط و محیط یکسان رسوبگذاری است و بنابراین سنگ های مشابه ممکن است در زمانهای مختلفی تشکیل شوند.
- اصل ادامه طبقات :
دنبال کردن ادامه طبقات از نقطه ای به نقطه دیگر مستلزم یکنواختی خواص سنگ شناسی آن لایه در فاصله معین خواهد بود. وقتی که سنگهای رسوبی لایه لایه در یک بیرون زدگی ممتد باشند، می توان چنین فرض کرد که تمامی لایه ها یا هر سطح لایه بندی از این لایه ها تقریبا همزمان می باشند. در واقع هر طبقه در یک دوره کوتاه زمین شناسی بوجود آمده و هر سطح طبقه بیانگر وجود یک دوره کوتاه عدم رسوبگذاری می باشد. وقتی سن این لایه ها تعیین شده باشد، می توان از این لایه ها به عنوان کلید و راهنما جهت انجام عمل تطابق استفاده کرد.
- تواتر سنگ شناسی :
چگونگی تغییرات سنگ شناسی یک حوضه رسوبی را در برخی موارد می توان رسم کرد. در یک حوضه رسوبی معمولا با افزایش عمق ، اندازه ذرات رسوبی کاهش می یابد و به همین دلیل واحدهای سنگی مثل ماسه سنگ ، سیلت استون ، شیل و آهک به ترتیب دوری از ساحل به صورت خطوطی ، کم و بیش موازی ساحل قرار می گیرند.
برای انجام تطابق بر اساس تواتر سنگ شناسی باید نقشه جغرافیایی زمان رسوبگذاری در گذشته را ترسیم نمود و همچنین این نوع انطباق فقط در یک حوضه رسوبی امکان پذیر است.
- خواص الکتریکی :
در جاهائی که سنگهای پوسته جامد زمین در سطح ظهور نکرده اند و امکان مشاهده آنها میسر نمی باشد، برای انجام تطابق از خواص الکتریکی سنگهای ناحیه استفاده می کنند. هر سنگی بستگی به خواص فیزیکی خود از جمله تخلخل ، نفوذپذیری میزان آب موجود در آن ، دارای خواص الکتریکی مخصوص به خود می باشد. بنابراین با اندازه گیری این نوع خواص می توان عمل تطابق را به صورت غیر مستقیم انجام داد.
- دگر شیبی ها :
با تشخیص و دنبال کردن دو دگرشیبی ممتد می توان عمل تطابق را در محیط های زمین شناسی کوچک انجام داد. در واقع لایه های بین این دو دگرشیبی احتمالا در تمام منطقه هم سن خواهند بود. لازم به ذکر است که انجام عمل انطباق با این روش چندان مرسوم نمی باشد و فقط در جاهائی که عمل انطباق با استفاده از سایر شواهد و دلایل انجام پذیر نباشد، از این روش استفاده می کنند.
از عناصر رادیواکتیویته می توان برای تعیین سن سنگهای موجود استفاده کرد. بنابراین با این روش می توان سنگهای هم سن را پیدا کرده و عمل تطابق را انجام داد. تعیین سن به کمک مواد رادیو اکتیویته در مورد سنگهای خیلی قدیمی مانند
پرکامبرین بسیار مفید است، زیرا در این نوع سنگها عموما شواهد و آثار لازم برای تطابق از بین رفته است.
دلایل فسیل شناسی
اولین شخصی که از فسیلها در انجام عمل تطابق استفاده کرد، شخصی به نام
ویلیام اسمیت بود که کارش احداث کانال بود. وی در حین حفر کانال متوجه شد که هر دسته از سنگهای کانال دارای سنگواره هایی است که با فسیلهای موجود در طبقات زیرین و فوقانی خود متفاوت است. همچنین وی متوجه شد که می توان لایه های رسوبی گسترده در یک ناحیه وسیع را با توجه به سنگواره مشخص آنها شناسایی کرد.
به طریق مختلف می توان از فسیلها جهت انجام عمل انطباق استفاده کرد که عبارتند از :
استفاده از فسیلهای مشخص یا راهنما در تطابق
فسیل مشخص یا راهنما به گونه ای از یک جنس یا دسته ای از آثار موجودات زنده گفته می شود که برای تشخیص سن رسوبات از آنها استفاده می شود. فسیل های شاخص دارای ویژگیهای خاصی می باشند. در واقع این نوع فسیلها گسترش جغرافیایی زیاد داشته و همچنین در یک دوره زمانی زمین شناسی کوتاهی زندگی می کرده اند. لذا این نوع فسیلها دارای ارزش زیادی برای انجام تطابق می باشند.
لازم به ذکر است که تعداد فسیلهای شاخص کم بوده و در تمامی توالی های رسوبی نمی توان از فسیلهای شاخص برای انجام عمل تطابق استفاده کرد، به همین خاطر از سایر روشهای فسیل شناسی جهت انطباق استفاده می کنند.
توالی فسیل شناسی
توالی فسیل شناسی عبارتست از تشابه تکرار فسیلها در مناطق مختلف زمین شناسی. در تطابق توالی فسیل شناسی از مجموعه فسیلهای غیر شاخص به جای فسیلهای راهنما استفاده می کنند. البته این روش بیشتر در نقاط یکنواخت و در محدوده یک حوضه رسوبی خاص امکان پذیر است، زیرا شرایط محیطی برای موجودات گوناگون از محلی به محل دیگر متفاوت بوده و این تفاوت در شرایط باعث بوجود آمدن موجودات مختلفی در مناطق مختلف می شود.
مراحل تکامل
چنانچه اطلاعات از صفات
دیرینه شناسی چینه ها و لایه ها بدست می آید، می توان سن رخساره های فسیل دار زمین شناسی را تعیین کرد. به عبارت دیگر ، این روش بر اساس تجربیات فسیل شناسی استوار است. از این روش بیشتر در عملیات صحرایی استفاده می کنند.
برای مثال اگر در رسوبات منطقه خاص
فسیل تربیلوبیت مشاهده شود، بدون توجه به نوع و جنس فسیل یافت شده ، می توان اظهار کرد که سن این رسوبات مربوط به
دوران پالئوزوئیک می باشد.
مباحث مرتبط با عنوان