اول آنکه مارکس تمام تضادهای اجتماعی و یا لااقل تضادهایی را که از لحاظ تاریخی بر اهمیت هستند, در ردیف تضادهای طبقهای قرار میدهد , در حالیکه بنا به عقیده دارند رف, مارکس این مسئله را به سادگی تلقی نموده است و طبقه چیزی جز گروههای ذینفع نیست که افراد یک جامعه در درون آنها با هم به مخالفت بر میخیزند و مبارزه طبقاتی که موجب تحرکاتی در جامعه میشود لزوماً منتج به مبارزه طبقاتی نمیشود و مارکس در حقیقت با توجه به نوع خاصی از تضاد و در شرایطی خاص, مبارزه طبقاتی را تعمیم داده است بصورتیکه تصور میکند که تمام تضادهای اجتماعی , به مبارزه طبقاتی منتهی میگردد. البته وضعیت و شرایط جامعه سرمایهداری اوایل قرن نوزدهم ممکن است این مدعا را توجیه کند ولی امروزه دیگر نمیتوان چنین اشتباهی را تکرار نمود.
از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد