پس از شهادت
امام حسین علیه السلام،
یزید از
عبیدالله بن زیاد، پسر مرجانه، بابت کشتن فرزند
رسول خدا صلی الله علیه و آله سپاسگزاری کرد و نامه ای به این مضمون برای او نوشت:
به راستی که تو اوج گرفتی و به نهایت جایگاهی که هم اکنون داری رسیدی. چنان که شاعر گفته است:« تو بالا رفتی و از ابرها گذشتی و ورای آن قرار گرفتی، و برای تو جز بلندگاه خورشید جایگاهی نیست.» وقتی نامه ی من به دست تو رسید، به سوی
شام حرکت کن و به نزد من بیا تا پاداش تو را بدهم.»
ابن زیاد با اعضای حکومتی خود به
دمشق سفر کرد. تمام افراد بنی امیه برای استقبال از او به بیرون شهر آمدند. وقتی به قصر یزید وارد شد، یزید برخاست و او را درآغوش گرفت و پیشانیاش را بوسید و او را بر تخت خود نشاند. آن گاه به آوازهخوانش گفت:« آواز بخوان!» و به ساقی گفت:« شرابی به من بنوشان که سیرابم کند و همانند آن را به ابن زیاد بنوشان.»
عبیدالله بن زیاد یک ماه در شام ماند و یزید یک میلیون درهم به او هدیه داد و همین مقدار را نیز به
عمر بن سعد بخشید.
خراج یک سال عراق را نیز در اختیار عبیدالله بن زیاد قرار داد و او را از خاندان خود بر شمرد.
وقتی برادر ابن زیاد -
مسلم بن زیاد - نیز نزد یزید رفت، او را به خاطر برادرش اکرام نمود و به او گفت:« محبت شما بر آل ابوسفیان واجب است.» و یک روز تمام با او همنشین شد و فرمانروایی نواحی
خراسان را به او سپرد.
دلیل این گرامیداشت و سپاسگزاری یزید نسبت به ابن زیاد و خاندانش این بود که او خاندان پیامبر را کشته بود و به گمان یزید، پایه های سلطنتش را محکم ساخته بود.
منابع:
- قصه کربلا، ص 550.
- حیاة الامام الحسین، ج 3، صفحه 393
مراجعه شود به: