تعدد و تکثر ادیان، واقعیتی نوظهور نیست و چنانکه
گلین ریچاردز در کتاب «
به سوی یک الهیات ناظر به همه ادیان» گفته است:انواع
تجارب دینی متعلق به روزگار ما افزایش و تفاوت قابل توجهی نسبت به انواع تجارب دینی مربوط به گذشته نشان نمیدهند، بلکه آنچه در قرن اخیر روی نموده، تنها رشد وافر آگاهی از
تکثرگرایی دینی است.»
جانهیک نیز براین نکته تاکید میورزد که وجود ادیان مختلف، واقعیت تازهای نیست و حتی
ادیان بزرگ از طریق جنبشهای بزرگ بایکدیگر تماس پیدا کردهاند; ولی این تماسها، به ویژه در مورد مسیحیت و اسلام، مبتنی بر تعارض بوده است نه گفتگو و شناخت عمیق یا تفاهمآمیز یکدیگر.
پلورالیسم به شکل کنونی آن، یعنی «
ادیان گوناگون، حتی اگر پاسخها و واکنشهایی گوناگون نسبت به واقعیت الوهی باشند، همگی میتوانند مایه رستگاری، رهایی یا کمال نفس پیروان خود شوند» ، پدیدهای متعلق به عصر جدید است.
- پیدایش نظریه پلورالیسم عمدتا به قرن بیستم برمیگردد. نخستینبار این نظریه، در اندیشه ویلفرد کنتول استاد دانشکده الهیات هاروارد، خطور کرد و سپس توسط شاگردانش، به ویژه جان هیک در کتاب «فلسفه دین» بسط پیدا کرد. بنابراین، پلورالیزم دینی به شکل کنونی آن یک طرز تلقی در تئولوژی مسیحی است که با تحقیقات جان هیک در این مورد، در جهان مسیحی بسط پیدا کرده است.
لذاریشههای فلسفی
پلورالیسم دینی را میتوان در تاریخ کهن
فلسفه و دین جستجو کرد. برخی عناصر این مشی فکری در ادیان مختلف تحت عناوین و حرکتهائی که غالبا توسط افرادی که در جهت مخالفت و یا اعتراض به مشی معمول مطرح ساختهاند به چشم میخورد. اما شکل گیری آن بصورت یک فرضیه و یا مشی فکری به یکی دو قرن اخیر بازگشت میکند.
- برخی نویسندگان معاصر بر این اعتقادند که عوامل اقتصادی و سیاسی در قرون اخیر موجب پیدایش و رشد تفکرات پولورالیستی شده است . قبل از قرن نوزدهم چندان تماس و ارتباطی بین ادیان نبود و اعضاء ادیان بزرگ جهانی تمایلی در جهت ارتباط و فهم متقابل از خود نشان نمیدادند. از قرن نوزدهم به بعد به خصوص درقرنبیستم بهلحاظ گسترش ارتباطات در زمینههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تمایلاتی مبنی بر شناختبیشتر و بهتر از ادیان مختلف در بین جوامع آکادمیک پدید آمد. در سالهای 1950 (میلادی) به بعد بطور فزایندهای این ایده مطرح گشت که لازم است بین ادیان بزرگ بخصوص اسلام، مسیحیت و یهودیت نوعی فهم متقابل و ارتباط مبتنی بر شناخت بهتر و دقیقتر از یکدیگر پدید آید. این ایده خود سرآغاز حرکتها و تحولاتی در گوشه و کنار جهان در محیطهای آکادمیک شد و به دنبال آن سمینارها، کنفرانسها و اجتماعاتی در این ارتباط پدیدار گشت. این تحولات و ارتباطات بیشتر در محدوده شناختی و توصیقی شکل میگرفت و گاه تحت عنوان مباحثه و گفتگو صورت میپذیرفت.
منابع
- جان هیک، فلسفه دین، ترجمه بهرام راد
- فصلنامه معرفت شماره 32و شماره 14