تاجی بزرگ و قهرمان نامی آزادیخواهی قاره
آمریکای جنوبی، در خانوادهای اشرافی در شهر
کاراکاس در
ونزوئلا «ونیز کوچک) تولد یافت اجدادش از مأموران برجسته و عالیرتبه کشور
اسپانیا بودند، خود سیمون نیز اگر میخواست در طبقه خود باقی بماند مسلماَ به مقامات بلندی میرسید. اما سیمون بلیوار از زندگی آسوده اسرافی دست کشید و در راه استوار آزادی آمریکای جنوبی رنجهای فراوان برد و کوششهای بسیاری کرد.
سیمون بلیوار چندین سال در پاتیختها اروپائی، مخصوصاَ در مدارس حقوق مادرید مطالعه کرد. در پاریش شاهده مراحلی از جریانات انقلابی، پس از
انقلاب کبیر فرانسه بود. در 1801 ازدواج کرد و به کشور خود ونزوئلا بازگشت، اما بزودی همسر جوانش درگذشت و بلیوار پس از سه سال اقامت در ونزوئلا در 1804 به اروپا رفت، سه قرن یعنی از 500 تا 1800 اسپانیا برکولونیهای خود در قاره آمریکای جنوبی با خشونت و بدرفتاری و تعدی فرمان میراند. درنده خوئی با مهاجران اروپائی و با بومیان این سامان بهقدری شدید و طاقتفرسا بود که مردم این قاره را به فکر رهائی خود از چنگال ستم و استثمار اسپانیائی انداخت، زیرا زندگانی را فرمانروایان اسپانیائی چنان بر مردم این
کولونیها تنگ و تلخ کرده بودند که زندگانی آنان کمی بهتر از زندگی بردگان بود.
گاهی انقلابی. قیامی، جنبشی بوسیله مردم این قراه طرحریزی میشد یا به مرحله اجرا در میآمد. مردمان آمریکای جنوبی با ایمان بسیار و با کوشش فراوان در برانداختن فرمانروائی اسپانیائیها تلاش میمردند، اما بیشتر نهضتهای آزادیخواهانه این مردم آزادیخواه بوسیله فرمانروایان اسپانیائی در هم شکسته میشد یا اینکه اکثر جنبشها چون طرحی و آماده اجرا میگشت بوسیله حکمرانان و عوامل اسپانیائی کشف و در نطفه خفه میشد، مردم تقریباَ امید خود را برای رسیدن به آزادی از دست داده بودند تا اینکه سردار بزرگ و آزادیخواه مشهور سیمون بلیوار این مردم ستمدیده برخاست.
در آغاز نوجوانی از جنبشهای آزادیخواهانه اروپا مطالبی میشنید و خود نیز در خانه از امر و نهیهای بزرگتر سهت بهستوه آمده بود و در نوجوانی بسیار جسور، خود رأی تحصیلات منظمی نکرد اما از دانشهای مختلف اطلاعات پراکندهای بدست آورد.
بولیوار پابند هیچگونه اعتقادات دینی نبود و به عقاید روشنفکران نیمه دوم قرن هجدهم اروپا گردید. آثار ولترو روسو را مطالعه کرد و از افکار و عقاید پیشوایان و پیروان اطلاحات اساسی عصر خود اطلاع حاصل نمود. با تالیران، فون هومبولت و مادام استال ملاقات کرد و رفتهرفته خود را یکی از آزادیخواهان قرن نوزدهم پنداشت.
روزی با معلم خود در ویرانههای تاریخی شهر رم به گردش و تماشا پرداخت و در آنجا به این تصمیم رسید که باید میهن خود را از چنگال استثمار و استعمار اسپانیا برهاند.
چون در 1809 از
ایالات متحده آمریکا دیدن نمود باین نتیجه قطعی رسید که دولت جمهوری بهترین نوع حکومت است.
مبارزه جدی استقلال طلبانه مردم ونزوئلا برای آزادی در 1810 آغاز گشت و فرماندهی آنرا ژنرال میراندای آزادیخواه بهعهده داشت. از بلیوار دعوت بههمکاری و پیوستن به سپاه مبارز آزادیخواه ونزوئلا با درجه سرگردی گرد.
بلیوار بدین سپاه آزادی طلب پیوست و دلیریهای بسیار از خود نشان داد، اما دیری نهائید میاندا گرفتار سردار اسپانیایی گشت و بلیوار به کورآکورآ رفت.
در بازگشت به میهن به گروه مخفی میهن پرستان پیوست و اولین شورش این گروه ضد حکومت اسپانیائی به سادگی در هم کوفته شد. بولیوار عدهای از داوطلبان پرشور را گردآورد و قدم بمیدان مبارزه نهاد و در چند جنگ، اسپانیائیها وی را شکست سختی دادند و بولیوار گریخته پنهان گشت و زا پناهگاه خود را به
کینکستون،
جاماشیکوسپس خود را به هیئیتی رسانید و بار دیگر نیز گروهی از میهنپرستان را آماده نیر ساخته وارد مبارزه گردید اما شکست خورد. البته باید توجه داشت که احتمال پیروزی داوطلبان تعلیم نیافته در برابر سپاه منظم دشمن ضعیف است با این عدم پیروزیها بولیوار مأیوس نگشت ولی این بار به تشکیل هنگ خارجی پرداخت و عدهای از سربازان ایرلندی و انگلیسی را که در اروپا ورزیدگی فراوان یافته بودند، گرد آورد.
این بار با این هنگ خارجی نخست به کلمبیا حمله کرد، آنگاه با مردان خود در طول رودخانه
اوریتوکو با قابق خود را به شهر آنگوستو را (اینک سیودال بلیوار) رسانید و به یکی از شگفتی آورترین تاریخ عملیات جنگی دست زد بولیوار چون دشتهای سوزان منطقه گرمسیری را پیمود، آنگاه از بلندی های یخ بسته کوههای آند گذشت اما خود را در برابر 5000 لشکریان اسپانیا یافت، ولی با گردآوری سپاهی و اسلحه، دلیرانه بر اسپانیائیها تاخت و نیروهای اسپانیائیها را در آنجا شکست سختی داد و سبب شد که اسپانیائیها سرزمین نیوگرانادا را ترک گویند.
در این ناحیه مردم با شور بسیار به استقبال ناجی قهرمان شتافتند و (کلمبیا) تجلیل فراوان از وی به عمل آوردند. مردم حق شناس کلمبیا امکانات بسیار برای سپاهیان بولیوار فراهم ساختند و لشکریان بلیوار با تجهیزات فراوان از راه کوههای آند گذشته و با سپاه خود به شهر
انگوستورا که مرکز انقلابیون ونزوئلائی شده بود رسید.
احساسات آزادیخواهی و انقلاب در سراسر آمریکای جنوبی گسترش یافت. درونزوئلا، اکواتر، پروانقلابیون آزادیخواهانه به نبرد با استعمارگران اسپانیائی برخاستند اما در همه جا شخصیت و اقدامات دلیرانه بلیوار الهام بخش برنامههای آزادیخواهانه انقلابیون گشت.
سیمون بولیوار سرانجام به ریاست جمهوری دو کشور کلمبیا و بولیوی برگزیده شد. در مناطق جنوبیتر آمریکای جنوبی اسپانیائیها بیشتر مقاومت کردند با اینحال بعد از 15 سال تلاش میهن پرستان در 1825 اسپانیا از آمریکای جنوبی رانده و دست قدرتش از این قاره کوتاه گشت.
بولیوار همواره خواهان این بود که اتحادیه بزرگی از همه کشورهای آمریکای جنوبی تشکیل گردد و با تسعی این آزادیخواه بزرگ اولین کنگره تمام آمریکائی در سال 1826 در پانامال تشکیل گردید. اما بولیوار در اقدام ایجاد کشورهای مشترک المنافع پیروزی حاصل نکرد. ولی در مورد حکومت دموکراسی صریحاَ در قانون اساسی دولت بولیوی که به قلم خود نوشته بود تضمین شد. رئیس جمهور مادامالعمر – با اینکه اختیارات رئیسجمهوری وسیع بود اما ابداَ نمیتوانست فردی از افراد ملت را از زندگی یا آزادی یا دارائی خود محروم کند. حق آزادیهای زندگی شهرنشینی برای همه کس محفوظ میماند. بردهفروشی لغو و آزادی دین و مطبوعات تضمین شد.
سیمون بلیوار پس از 14 سال که ریاست عالی دولت و ریاست جمهوری کشور کلمبیا را به عهده داشت استعفای خود را به کنگره نمایندگان تسلیم کرد و از کار کناره گرفت ونزوئلا از اتحادیه کشوری خارج شد و راه مستقلی برای خود در پیش گرفت و نقشه متحد شدن کشورهای آمریکای جنوبی در زیر یک حکومت ائتلافی به علل مختلف پا نگرفت حتی با کنارهگیری بولیوار اصلی دموکراسی نیز در معرض نابودی قرار گرفت.
این امر سبب اندوهی کشنده در سالهای آخر زندگی بولیوار گردید.
در 1812 به شورشیان در نیوگرانادا که اینک به کلمبیا معروف است پیوست، جائیکه نیروی اسپانیائیها زیاد بود و بعد از عبور از رود ماگدالنا بود، که به 500 تن مرد فتحی بدست آورد.
در 1813 بلیوار شهرتی فراوان بدست آورد زیرا دلیریهای بسیار نموده بود. بلیوار جوابی که برای مردمی که جنگ طول کشیده و سخت آنها را آزرده بود بدین شرح آماده ساخته بود:
اسپانیائی! مرگ در انتظار شماست حتی اگر شما گناهکار باشد!
این کلمات دلاوری و مبارزهجوئی مردم
آمریکای جنوبی را برانگیخت و قلبها و لبها آن را زمزمه و از آن کسب نیرو میکردند. بلیوار سربازان را تشجیع میکرد و با اسپانیائیهای بیرحم با سپاهیان معدود اما با ایمان خود سخت میجنگید.
بلیوار به کاراکاس وارد شد و پرچم استقلال و جمهوری را برافراشت.
بلیوار عشق بسیار به آزادی داشت، این شور آزادیطلبی برای خود و دیگران بود. از این رو به زودی یکبار دیگر با طرح و نقشههای خود در 1817 به مبارزه اسپانیائیها برخاست و به یاری نیروهای نیوگرانادا شتافت در این احوال وی بهصورت یک قهرمان آزادی میان مردم شهرت یافته بود.
بلیوار بدون ترس اینک در ونزوئلا و نیوگرانادا برای استقلال جمهوری کلمبیا مبارزه کرد و سرانجام سپاه اسپانیائی را در 1819 شکست داد و اولین رئیسجمهور کلمبیا گردید. سال بعد اژبلیوار توانست استقلال آکوادور را نیز بدست آورد. دو سال بعد پس از جنگ سختی قسمت علیای پرو تغییر نام یافته و با افتخار سیمون بلیوار، بلیوی نامید شد.
بلیوار مردی بود که زندگی خود را صرف خدمت برای آزادی کشور خود نمود، همیشه ستمی که در حق وی شده بود فراموش میکرد و بیشک یکی از برجستهترین و نامآورترین مردان جهان بود.
تاریخ آمریکای جنوبی هرگز خاطره این قهرمان بزرگ را فراموش نخواهد کرد، پس از بلیوار این قاره به کشورهای متعدد تقسیم گشت و نامهای تازه یافت ولی ما میتوانیم بگوئیم که کشورهایی مثل ونزوئلا، اکودار، بلیوی، پرو، پاناما و کلمبیا همه را بلیوار تأسیس و استقلال برای آنها کسب کرد.
بلیوار در 1830 مرد. مجسمه او سوار بر اسب پس از مرگش ساخته و در شهر لیما پایتخت پرو برپا شد.