| | |
| |
| |
| |
| |
باستر کیتن ( Buster Keaton ) |
باستر کیتن در 5 اکتبر سال 1895در آمریکا و در یک خانواده هنری ، که اجرا کننده نمایش های وودویل بودند به دنیا آمد . او برای اولین بار در سن سه سالگی به صحنه نمایش رفت و از همان کودکی به هنرهای نمایشی علاقه مند شد. او به دلیل همین تجربیات ، مهارتی در کارگردانی به هم زد. در آن دوران شهرت کیتن تحت الشعاع شهرت چارلی چاپلین بود ، ولی بعد ها کیتن چه در بازیگری و چه در کارگردانی استعداد فوق العاده ای از خود نشان داد. کیتن که فعالیت های هنریش را با بازی در نمایش های سیار آغاز کرده بود ، در سال 1917 بازی در نمایش های سیار را رها کرد ، زیرا تصمیم داشت به طور جدی وارد کار سینما شود ، به همین خاطر به عنوان بازیگر همراه در کمپانی فیلم کمیک ، که در سال 1917 توسط شخصی به نام شنگ تاسیس شده بود ، به کار مشغول شد. کیتن در پانزده فیلم کوتاه با آربوکل (یکی از کمیدین های این کمپانی) همبازی شد. از بین این فیلم ها می توان به فیلم شاگرد قصاب ( 1917) و تعمیرگاه ( 1919) اشاره نمود. این همکاری موجب ارتقای کیفی تولید این استودیو از نظر ساختار و محتوا شد.
در اواخر سال 1919 ، شنگ تصمیم گرفت تا شرکتی به نام باستر کیتن پروداکشنز ( Buster Keaton Productions ) تاسیس کند و کیتن را ستاره فیلم های این کمپانی کند. حاصل این همکاری با شنگ ، نوزده فیلم کوتاه بود که در سال های 1920 تا 1923 ساخته شد. این فیلم ها به همراه فیلم های چاپلین ، دوران اوج کمدی اسلپ استیک امریکایی را رقم زدند. بهترین فیلم های این مجموعه عبارتند از : یک هفته (1920) ، بز( 1921) ، تماشاخانه ( 1921) ، قایق تفریحی ( 1921) و ...
کیتن عقیده داشت ، کمدی باید خنده دار باشد نه ابلهانه و به همین دلیل تلاش و کوشش فراوانی می کرد. نخستین فیلم بلند کیتن یک فیلم هفت حلقه یی به نام کودن (1920) بود که توسط هربرت بلاشه برای کمپانی مترو کارگردانی شد. این فیلم که اقتباس آزادی از یک نمایش کمدی مربوط به سال 1887 بود ، درباره دلالان وال استریت بود. اولین تولید مستقل کمپانی باستر کیتن ، فیلم سه عصر(1923) ، هجویه ا ی درخشان از فیلم تعصب ( 1916 ) ساخته دیوید وارک گریفیث بود. این فیلم توسط ادی کلاین ( Eddie Cline ) کارگردانی شد و به نظر بازی های مردم در سه عصر جداگانه تاریخی می پرداخت: عصر سنگ ، عصر روم باستان و آمریکای معاصر.
دومین فیلم مستقل کیتن ، میهمان نوازی ما( 1923) بود که نسبت به فیلم قبلی پیشرفت فوق العاده ای را نشان می داد. داستان این فیلم ماجرای مرد جوانی بود که در نخستین روزهای راه اندازی راه آهن در وسط دعوای دو گروه جنایتکار گیر می افتد. این فیلم یکی از بهترین فیلم های او شناخته شد ، و نمونه نسبتا کاملی از توانایی های کیتن را در خلق موقعیت های جدی و در عین حال کمیک ارائه داد.
فیلم بلند بعدی کیتن شرلوک جونیور(1924) نام داشت و خود او کارگردان و تدوین گر فیلم بود. کیتن در این فیلم در نقش یک آپاراتچی سینمایی محلی ظاهر شد، که از طرف پدر نامزدش متهم به دزدی می شود. روزی در حین نمایش فیلم به خواب می رود ، روحش از بدنش جدا می شود و همچون شبحی به حرکت در می آید ، اتاقک نمایش را ترک می کند و وارد تصویری می شود که بر پرده سینما است. او به این ترتیب جزئی از داستان فیلم می شود و... .
فیلم بعدی کیتن ، دریا نورد(1924) بود ، که یکی دیگر از آثار خوب او در روایتی کمیک است. در این فیلم کیتن میلیونری تنبل و بیکاره است که حتی قادر نیست صورت خود را اصلاح کند. او به همراه نامزد پریشان حالش در یک سفر دریایی گیر جاسوس هایی بیگانه می افتد. کیتن خود درباره این فیلم گفته است : « دو موجود زیبای لوس - بیچاره ترین مردم جهان – قرار است در شرایطی مضحک راه خود را در دریا بجویند. »
کیتن در فیلم هایش یک شخصیت ثابت نداشت ، اما شخصیتهایی که او خلق کرد غالبا در شرایط مشابهی قرار داشتند. و آنچه کیتن را منحصر به فرد می کند همین مسئله است که او در فیلم هایش هرگز از یک فرمول تکراری استفاده نمی کرد.
فیلم هفت شانس(1925) بر اساس یک نمایش فارس ساخته شد و کیتن خودش آن را کارگردانی کرد. این فیلم داستان مرد جوانی بود که ارث بسیاری به او خواهد رسید ، به شرط آنکه ازدواج کرده باشد. مرد جوان که ازدواج نکرده ، تنها بیست و چهار ساعت وقت دارد تا همسری برای خود بیابد و ازدواج کند. جوان که دختر مناسبی را سراغ ندارد ، یک آگهی می دهد و بعد از آن عروسان داوطلب ازدواج به او هجوم می آورند و ... . در این فیلم باستر کیتن که هم کارگردان و هم بازیگر فیلم بود ، در برخی از صحنه ها همه چیز را به دست تصادف و استعداد فوق العاده بداهه پردازی خود سپرد و فیلمی درخشان ، سرشار از حادثه و سرزندگی ارائه داد.
دو فیلم بعدی باستر کیتن ، از نظر تمهیدات کمیک و طنز فقیر بودند و شاید علت آن این باشد ، که در این دوره نویسندگانی که او را در فیلم های کوتاهش یاری داده بودند و برایش آن فیلم نامه های درخشان را نوشته بودند ، او را ترک کرده بودند. این دو فیلم به غرب برو( 1925) و ملازم جنگاور( 1926) ، نام داشتند که اولی هجویه ای بود بر نمونه هایی از فیلم های وسترن که به دلیل احساسات گرایی ، و فقدان یکپارچگی ، توفیقی پیدا نکرد و دومی نیز قصه پسر ثروتمند و بی دست وپایی است که برای جلب توجه نامزدش ، تظاهر می کند که قهرمان مشت زنی است. این فیلم نیز به دلیل فضای پریشان فیلم و فقدان لحظه ها و صحنه های کمیک ناموفق بود.
کیتن بار دیگر با فیلم جنرال( 1927) به اوج شهرت خود دست یافت. کیتن فیلم جنرال را بر اساس فیلم نامه ای از یار و همراه قدیمی اش کلاید بروکمن ساخت. جنرال بر اساس یک داستان واقعی از جنگ های داخلی امریکا نوشته شده بود که در آن ماموران مخفی متحدین یکی از لکوموتیوهای جنوبی ها را می دزدند. باستر کیتن در این فیلم نقش آتشکار غیر نظامی این لوکوموتیو را بر عهده داشت که غیر منصفانه متهم به بزدلی شده است. او در ادامه شجاعت خود را نشان می دهد و ... . تلفیق حرکت های نمایشی با کمدی در فیلم جنرال به حد کمال رسیده است. باستر کیتن در این فیلم با واقع نمایی بی نقص و طراحی زیبای لباس و دکور توانسته به بهترین وجه فضای آن دوران را بازسازی کند. جنرال در سال نخست پخشش ، مورد استقبال چندانی قرار نگرفت ، و لی امروزه بسیاری از منتقدان آن را شاهکار باستر کیتن می دانند.
کیتن پیش از ادغام استودیوی خود در کمپانی MGM ، تنها دو فیلم دیگر ساخت : کالج(1927) ، با همکاری جیمز .و. هورنی کارگردانی شد و داستان آن درباره دانشجوی درس خوان یک کالج است که تلاش می کند دلاوری و نیرومندی نداشته اش را نشان بدهد. با این فیلم دخالت های رئیس جدید استودیو شروع می شود. کشتی بخار ی بیل جونیور(1928) آخرین و بهترین فیلمی است که باستر کیتن خود تهیه کرد. ماجرای این فیلم درباره پسر ی است که بعد از بازگشت از کالج نزد پدر سخت گیرش می رود و عاشق دختری می شود که فرزند رقیب پدرش است و به این ترتیب این عشق ، دو رقیب را به جان هم می اندازد و روزگار دو خانواده را سیاه می کند. کیتن در این فیلم خطرناکترین عملیات را انجام داده است ، از جمله در یک صحنه در وسط طوفان یک خانه کامل بر سر او فرو می ریزد و او به واسطه پنجره خانه که درست بر روی او فرود می آید ، جان سالم به در می برد ، در حالی که قاب پنجره تنها چند سانتیمتر با بدن او فاصله داشت. با وجود اینکه این فیلم از نظر ساختار و تکنیک بسیار پرداخت شده بود و نمونه ای عالی از آثار کیتن بود ، اما از طرف تماشاگران آن زمان چندان استقبال نشد.
سرانجام در سال 1928 ، کمپانی کیتن در کمپانی MGM ادغام شد. با آنکه رئیس جدید کمپانی به کیتن قول داده بود که دست او را باز بگذارد تا نبوغ و خلاقیتش را در فیلم هایش به کار ببرد ، اما به قولش چندان وفادار نماند. اولین همکاری باستر کیتن با MGM فیلمی به نام فیلمبردار(1928) بود. این فیلم ترکیبی از فیلم های خبری تهیه شده از حوادث واقعی و صحنه های دراماتیکی بود ، که کیتن آنها را با خلاقیت در کنار هم قرار داده و فیلمی کمیک تهیه کرده بود.
آخرین فیلم بلند صامت کیتن ، ازدواج لجبازانه(1929) نام داشت که در اوج تب فیلم های ناطق پخش شد ، ولی مورد استقبال فراوان قرار گرفت. این فیلم داستان ازدواج یک کارگر ساده اتوکش با بازیگری زیبا بود. در این فیلم کیتن تمهیدات بسیاری به کار برد ، اما این فیلم به دلیل دخالت های بیجای مدیران کمپانی MGM تا حدی فاقد مهارت های خاص کیتن و خلاقیت و نبوغ او بود.
کیتن قادر نبود خود را با ناطق شدن سینما ، شرایط جدید استودیو و دخالت های مدیران وفق دهد ، او وظایفش را چندان جدی نمی گرفت ، بسیار غیبت می کرد و به موقع سر صحنه حاضر نمی شد و دیگر مانند سابق در آثارش موفق نبود. سرانجام در سال 1933 بعد از بازی در هفت فیلم ناطق نسبتا بد ( این فیلم ها با وجود بی مزه بودن ، اما فروش نسبتا خوبی داشتند ) ، مدیر اجرایی کمپانی MGM عذر او را خواست و او نیز کمپانی را ترک کرد. از جمله این هفت فیلم می توان به ، سرباز پیاده نظام (1930) ، پیاده روهای نیویورک ( 1931) و لوله کش احساساتی ( 1932) اشاره کرد.
با اخراج از کمپانی ، زندگی خصوصی کیتن نیز از هم پاشید. بعد از این مسائل او در چندین فیلم ، نقش های کوچکی را به عهده گرفت که مهم ترین آنها فیلم سانست بلوار (1950- Sunset Blvd ) اثر بیلی وایلدر ( Billy Wilder ) و لایم لایت ( 1952- Limelight ) اثر چارلی چاپلین بودند ، اما زندگی هنری او عملا در سال 1929 به پایان رسیده بود.
امروزه عمده منتقدان معتقدند ، کیتن صورت سنگی ، یکی از بزرگ ترین کمدین های تاریخ سینماست که آثارش از نظر ساختار روایی و میزانسن برتر از همه کمدین های دیگر ، حتی چارلی چاپلین است. فیلم های کیتن از نظر بصری بسیار زیبا هستند. صحنه سازی های ماهرانه و نیز شهامت او در انجام کارهای نمایشی خطرناک ، خارق العاده و کم نظیرند. کیتن در همه ی فیلم هایش هرگز از بدل استفاده نکرد و همه نقشش را با ظرافت و شجاعت تمام خود به انجام رساند. او بازیگری تمام عیار بود که نمونه آن شاید دیگر هرگز در سینما تکرار نشود. باستر کیتن در سال 1966 در اثر سرطان ریه در گذشت.
|
گزیده فیلم شناسی باستر کیتن
|
• شاگرد قصاب (The Butcher Boy - 1917 ) |
• تعمیرگاه ( The Garage - 1919 ) |
• یک هفته (One Week – 1920 ) |
• بز (The Goat – 1921 ) |
• تماشاخانه ( Playhouse – 1921 ) |
• قایق تفریحی ( The Boat – 1921 ) |
• کودن (1920- The Saphead ) |
• سه عصر (The Three Ages - 1923 ) |
• میهمان نوازی ما (Our Hospitality – 1923 ) |
• شرلوک جونیور ( 1924- Sherlock jr ) |
• دریا نورد ( The Navigator – 1924 ) |
• هفت شانس ( Seven Chances - 1925 ) |
• به غرب برو ( Go West – 1925 ) |
• ملازم جنگاور ( The Battling Buter – 1926 ) |
• جنرال ( The General – 1927 ) |
• کالج ( 1927- College ) |
• کشتی بخار ی بیل جونیور ( Steamboat Bill Jr. – 1928 ) |
• فیلمبردار ( The Cameraman – 1928 ) |
• ازدواج لجبازانه ( Spite Marriage – 1929 ) |
• سرباز پیاده نظام ( Doughboys – 1930 ) |
• پیاده روهای نیویورک ( Sidewalks Of Newyourk – 1931 ) |
• لوله کش احساساتی ( The Passionate Plumber – 1932 ) |