مکتب اگزیستانسیالیسم چه مسیحی و چه الحادی از آنجا که واکنشی در مقابل راسیونالیسم غالب بر فرهنگ اروپایی قرن 17 و 18 است فاقد جنبه عقلانی است. راسیونالیسم که با دکارت شروع شد و با هیوم و کانت به بنبست رسید از یک سو، اوضاع اجتماعی در قرن 19 و 20، از سوی دیگر موجب از هم پاشیدگی نظام عقلی در سیستم فکری و فلسفی غرب شده اگزیستاسیالیسم با پشت پا زدن به تمام قیدهای عقلی و اجتماعی در مقابل تمام مکاتب موجود قیام کرد. این مکتب در برابر سرمایهداری که از انسان یک حیوان اقتصادی میساخت و در برابر کاتولیک که بشر را بازیچه بیاراده نیروی حاکم غیبی میخواند و در مقابل مارکسیسم که انسان را آلت فعل تکامل جبری ابزار تولید میکرد از انسان یک موجود مطلق العنان ساخت. انسان اگزیستانسیالیستی خود را در مقابل انجام هر عمل و اندیشهای که اراده کند آزاد احساس میکند منتهی در اگزیستانسیالیسم مسیحی این آزادی در جهت سلوک به سوی خدا است تا من راستین انسان محقق شود و یا به عقیده مارسل انسان از گودالی که بین خود و خداست بجهد و شکاف خود را با خدا از بین ببرد. اما در اگزیستانسیالیسم الحادی انسان آزاد است که هر گونه که خواست خود را بسازد. اما این که چگونه و با چه هدفی خود را بسازد سوالی است بی جواب زیر: «بشر پس از وجود یافتن و در جریان زندگی، با کارهای فرد، خود را میسازد بنابراین نمی توان او را از پیش تعریف کرد.» سارتر گوید: اگزیستانسیالیسم معتقد است که بشر بدون هیچ دستاویزی، محکوم است که در هر لحظه بشریت را بسازد. بشر باید ببیند در آینده چه چیزی از کار در میآید ولی هر چه شود مهم نیست «زیرا ما آزادی را برای آزادی می خواهیم و این خواستن در هر مورد خاص تحقق میپذیرد.»
صفحه: 97-98
از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد