اوربيتالهاي p
همانطور كه ميدانيم كه اوربيتالهاي
تقارن كروي دارند. قسمت زاويهاي تابع موجي ميرساند كه هر تراز فرعي
متشكل از سه اوربيتال است كه ماكزيممهايي را در سه جهت مختلف در فضا نشان ميدهند. اين اوربيتالها، از نظر انرژي برابرند و در غياب ميدان مغناطيسي نميتوان تفاوتي بين الكترونهايي كه اين اوربيتالها را اشغال كردهاند، قائل شد.
اوربيتال
را مثال ميزنيم. اين اوربيتال در اين سو و آن سوي صفحه
قرارگرفته و اين صفحه محل گره زاويهاي اين تابع را تشكيل ميدهد (جايي كه احتمال وجود الكترون در آن صفر است). شكل زير سطوح مرزي اوربيتالهاي
و سطح گرهي آنها را نشان ميدهد.
•كدام شكل براي اوربيتال
است، كرهاي يا كرهاي كشيده؟
قبلاً گفته شد كه در محاسبات مربوط به احتمال يافتن الكترون، به مجذور تابع
براي قسمت شعاعي توجه ميشود. در مورد تابع زاويهاي نيز همينطور عمل ميكنند. وقتي توابع زاويهاي به توان دوم برسند، تصوير ذهني ما از اوربيتالهاي مختلف به طرق متفاوتي تغيير مييابد.
هرگاه تابع زاويهاي
براي اوربيتال
به توان دوم برسد، هيچ تغييري در شكل كروي به وجود نميآيد. ولي براي اوربيتال
، شكل ترسيمي آن، اندكي كشيده ميشود.
در هر صورت بايد بدانيم كه اين اشكال معني فيزيكي مستقيمي ندارند. آنها تصويري از توابع رياضي هستند و نبايد به عنوان شكل واقعي اوربيتال تلقي شوند. شيميدانان تمايل دارند كه برحسب ابرهاي الكتروني فكر كنند و بنابراين توابع
را، احتمالاً بهترين تصوير ذهني اوربيتال ميدانند. چه براي تابع احتمال شعاعي كه كيفيت توزيع تراكم ابر الكتروني را در ناحيهاي از فضا و نسبت به هسته، نشان ميدهد، و چه براي تابع احتمال زاويهاي كه شكل اوربيتال و جهت آن را در فضا ميرساند.
جالب اين است كه به كمك همين شكلهاي اوربيتالي مناسب ميتوان اغلب خواص فيزيكي- شيميايي عناصر و كيفيت پيوند ميان آنها را بررسي كرد.
پیوند های خارجی
http://Olympiad.roshd.ir/chemistry/content/pdf/0133.pdf