مقدمه
هنگامی که
ستاره همه
سوخت هستهای خود را میسوزاند، به صورت
ابرغول سرخ در می آید، که ساختارش به صورت "پوست پیاز" است. در مرکز آن مغزی از آهن 56 تشکیل شده است که بی نهایت متراکم است و چون نمی تواند در برابر
نیروی گرانش مقاومت کند، در خود فرو میریزد.
این فروپاشی تا
فرو ریزی در خود ادامه مییابد. بخش درونی مغز ستاره معادل 0.8 جرم خورشیدی ، بسیار زود متراکم میشود و برای لحظهای بخش بیرونی را در خلأ ، آویخته نگه میدارد، که به نوبه خود به مرکز فرو میریزد. پس از فرو ریزی در خود ، تراکم مغز چنان تند است که
نیروی هستهای بر
گرانش چیره میشود و مانع از فرو ریزی میگردد. لایه بیرونی مغز ، بر روی این گوی ویران از ضربه ، ارتعاشهایی ایجاد و در جهات معکوس گسیل میشوند، به صورت امواج ضربه که تمامی لایههای ستاره در حال فرو ریختن را پس میراند.
ستارگان پر جرم و فرآیند انفجار
برای ستارههای با جرم کمتر از 20 برابر جرم خورشید ، موج ضربه بر لایههای فائق میآید و انفجار به صورت
ابر نواختر انجام میگیرد. اگر جرم بیشتر باشد، چنانچه جریانی از
نوترینوهای آزاد شده از مرکز یا مغز به هنگام توقف از فرو ریزی در خود ، موج ضربه را باز نیابند و دوباره بکار نیندازند، لایهها ، انفجار را در خود خفه میکنند. بنابراین همواره انفجار تبدیل شدن به ابرنواختر انجام میگیرد. این انفجار زمانی قابل دیدن میشود که لایههای رانده شده در فضا ، چند روز پس از سطح ستاره سر بیرون بیاورند و در این حال ، مغز ،
ستاره نوترونی شده است، تقریبا بدون جرم صورت می گیرد که از قلب
ستاره بیرون آمدهاند. در حالی که نوترینوها عملا بوسیله تراکم محیط محبوس نگه داشته شده بودند، خلأ ایجاد شده از موج ضربه ، راه را بر رویشان میگشاید. آنها برای گریز شتاب میگیرند و انرژی حدود 150 کلوین را از هسته با خود میبرند. (کلوین یکای اندازه گیری ماست ولی اگر انرژی بر حسب آن بیان شود مقصود این است که در K یعنی ثابت بولتزمن ضرب شود تا برحسب انرژی بدست آید)
نوترینوها موج ضربه در حال عقب نشینی و در مقابل لایههای پوست پیازی را در مییابند و بخش ناچیزی از آنها ، با ماده برهمکنش پیدا میکند. این بدان معنی است که سرعت شگفت خود را به هستهها میدهند. در این حال این هستهها به مانند موج ضربه تازهای عمل میکنند و در نهایت لایههای بیرونی را پس میزنند؛ بنابراین انفجار صورت گرفته است و ستاره به ناگهان بخش بزرگی از جرمش را از دست میدهد. در مرکز ستاره مرده ، ستاره تازهای را مییابیم: ستاره نوترونی چنانچه جرمش کمتر از 2 برابر جرم فرو ریزی گرانشی ادامه مییابد و به سیاهچاله تبدیل میشود، شیئی چنان چگال و درهم که هیچ چیز ، حتی نور نمیتواند از دست جاذبه گرانشی آن بگریزد!
پایان غمبار تبدیل به ابرنواختر ، در کمین همه ستارههای پر جرم است. در جرمی فراتر از 40 تا 50 برابر جرم خورشید، مقدار ماده ، بسیار هنگفت است و داستان به گونهای متفاوت جریان مییابد. در مرحله افروخت هستهای ، تابش چنان فراوان است که پوشش هیدروژنی باد میکند. در لحظه انفجار ، این پوشش در فاصله صدها میلیارد کیلومتری قرار میگیرد و سطح ستاره را هلیوم تشکیل میدهد. این هلیوم که به نوبه خود بوسیله موج ضربه رانده میشود، طی یک قرن ، هیدروژن رقیق شده در خلأ کیهانی را در مییابد. برخورد این دو ،
امواج رادیویی تولید میکند که
رادیو تلسکوپها آنها را دریافت کردهاند. در اینجا ابرنواختری مطرح است که نوع (آی. بی) گفته میشود.
چشم انداز بحث
از خاکستر ابرنواخترها ، ستارههای دیگری پدید میآیند. اما این چرخه بی پایان نیست و تشکیل عنصرهای سنگینتر در طی
تحول ستارهای ، پیدایش خورشیدهای تازه را دشوار خواهد ساخت. بطوری که ، چنانچه گسترش و انبساط جهان بطور بینهایت ادامه پیدا کند، روزی میرسد که در کمال نا امیدی ، آسمان سیاه بر جای میماند.
مباحث مرتبط با عنوان