رسول خدا هر گاه قصد سفر میفرمود با آخرین کسی که خداحافظی می کرد،
حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام بود و چون از سفر مراجعت میفرمود، اولین کسی که به دیدارش میرفت، حضرت فاطمه بود.
یک بار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با
امیرالمومنین علی علیه السلام به سفری رفته بودند. حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام از سهم غنیمتی که نصیب علی علیه السلام شده بود، دو النگوی نقره، یک گردنبند و دو گوشواره و نیز پرده ای برای منزلش تهیه فرمود و به انتظار بازگشت پدر و شوهرش نشست.
وقتی رسول خدا از سفر برگشت، یکسره به خانه فاطمه داخل شد. فاطمه علیهاسلام که با شوق به پیشواز پیامبر آمده بود، در چهره مبارک پدر آثار غضب و ناخشنودی را مشاهده کرد. رسول خدا بدون اینکه سخنی بگوید، از منزل فاطمه خارج شد.
فاطمه دلیل این ناخشنودی را فهمید. فورا تمام زیورآلات را برگرفت و پرده را باز کرد، آنها را به
حسنین داد و گفت اینها را نزد جدتان، پیامبر، ببرید و بگویید فاطمه به شما سلام می رساند و میگوید اینها را در راه خدا مصرف کنید.
رسول خدا با دیدن حسنین، آنها را بوسید و روی زانوی خود نشاند. سپس فرمود:« فاطمه آنچه را که باید انجام دهد، انجام داد. پدرش به فدایش باد. پدرش به فدایش باد. پدرش به فدایش باد. دنیا برای محمد و آل محمد نیست.»
آنگاه آن نقرهها را به قطعات کوچکی تقسیم کرد و میان
اصحاب صفه که از مهاجرین فقیر بودند، توزیع کرد. پرده را هم برای لباس آنها اختصاص داد، چون بسیاری از آنان بیلباس بودند.
سپس فرمود:« خداوند رحمت خود را بر فاطمه نازل کند، در مقابل این پارچهای که در راه خدا داد، او را از لباس های بهشتی بپوشاند و به زیورهای بهشتی بیاراید.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 43، صفحات 20 و 83 و 86.
- بحار 7/20/43
مراجعه شود به: