در گذشته ، امنیت ، عامل اصلی انتخاب و یا انتقال پایتخت بوده است اما امروزه با توجه به پیشرفت فنون به ویژه در عرصههای امنیتی و تغییر شیوه های جنگی و همچنین اهمیت یافتن گردش اطلاعات و ارتباطات در این عرصه ، عامل مذکور کم رنگ شده است و در مقابل مرکزیت ثقل اقتصادی اهمیت یافته است.
امروزه اگر پایتختی انتخاب می شود و یا انتقال می یابد عمدتاً به دلایل غیرامنیتی است. تمرکززدایی ، حل مشکلات موجود در یک پایتخت ، تسلط مناسب بر اقتصاد کشور و یا انتخاب رأس مناسب برای هرم سلسله مراتب شهری است. تجارب عملی انتقال پایتخت در کشورهای
برزیل ،
پاکستان و
آلمان و مباحث نظری مطروحه در ایران در قرن حاضر همگی شاهد این مدعاست که انتقال هیچ یک از پایتختهای کشورهای مذکور به دلایل نظامی نبوده است. اشاره مختصری به تجارب این کشورها ، علاوه بر بررسی ابعاد مختلف ، این نکته را نیز روشن می کند.