متوکّل را مسموم کردند و حالش وخیم شد. نذر کرد اگر خدا شفایش دهد، پول زیادی
صدقه بدهد. بعد که بهبود پیدا کرد، از خودش پرسید "پول زیاد" چقدر است. از فقها و علما نظر خواست و هر کس چیزی گفت.
یکی از نگهبانانِ متوکل گفت:« اگر جواب صحیح را بیاورم به من چه میدهی؟»
متوکّل گفت:« ده هزار درهم به تو میدهم ولی اگر نتوانستی جواب صحیح بیاوری صد ضربه تازیانه به تو میزنم.»
نگهبان قبول کرد؛ بعد نزد
امام هادی علیه السلام رفت و نظر او را پرسید.
حضرت هادی علیه السلام فرمود:« باید هشتاد درهم صدقه بدهد.»
نگهبان خبر را به متوکل رساند. متوکل پرسید:« چرا هشتاد درهم؟»
نگهبان مجدّداً نزد امام رفت و سوال کرد.
امام هادی علیه السلام فرمود:« خداوند به
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:«
لقد نصرکم الله فی مواطن کثیره »؛ _سوره بنی اسرائیل، آیه 25_؛ (همانا خداوند تو را در مواقع زیادی کمک فرموده است.) و ما این موارد را شمارش کردیم، هشتاد مورد بود.»
نگهبان برگشت و پاسخ امام را به متوکل گفت. متوکل خوشحال شد و ده هزار درهم به او داد.
منابع:
مراجعه شود به: