امام حسین علیه السلام فرمود:
در شبی تاریک با پدرم،
علی بن ابی طالب علیه السلام، طواف می کردم.
ناگاه صدایی محزون به گوشمان خورد که مشغول استغاثه و طلب رحمت از خداوند بود.
پدر به من فرمود:« شنیدی آن شخص چگونه نزد پروردگارش استغفار و استغاثه میکرد؟ پی او برو و او را نزد من بیاور.»
من در تاریکی حرکت کردم تا بین رکن و مقام، مرد را دیدم. به او گفتم:« سلام بر تو ای بندهای که به درگاه خدا اقرار به گناه داری و از او طلب مغفرت و گذشت و پناه می کنی. پسر عموی رسول خدا تو را میخواند.»
جوانی بود زیبا با لباسهای پاکیزه. او را نزد پدر بردم. پدرم از او و قبیله و گناهش سؤال کرد و پس از شنیدن پاسخها و شرح حالش دعایی به او آموخت تا همواره بخواند.
منابع:
بحار الانوار، ج 41، ص 224، حدیث 37- مهج الدعدات، ص 231.
مراجعه شود به:
در کنار پدر در دوران خلافت