روزی
امام صادق علیه السلام به
عبدالله بن حسن فرمود:«سوگند به خدا، حکومت از آن تو و دو فرزندت نیست، بلکه به دست سفاح خواهد افتاد و پس از آن به منصور خواهد رسید و آنگاه به فرزندانش، تا زمانی که کودکان و بچهها به حکومت منصوب میشوند و زنان در امور حکومتی مورد مشاوره قرار میگیرند.»
عبدالله بن حسن به امام گفت:«به خدا سوگند، خداوند تو را بر علم غیبش آگاه نساخته است و این سخنان را جز از روی حسادت به فرزندان من نگفتی.»
امام فرمود:«نه، به خدا سوگند، من به پسرانت حسادت نورزیدم. منصور در احجار الزیت یکی از پسرانت را میکشد و برادر دیگرش را در طفوف.»
عبدالله بن حسن با عصبانیت برخاست و رفت. پس از مدتی منصور نزد امام آمد و گفت:«آیا متوجهی چه گفتهای؟»
امام پاسخ داد:«آری، سوگند به خدا می دانم و آنچه گفتم محقق خواهد شد.»
پس از پیشگویی امام صادق علیه السلام، منصور خود را آماده به دست گرفتن قدرت و حکومت کرد و پس از آنکه به قدرت رسید به دلیل درست درآمدن پیشگویی امام، به او «صادق» خطاب میکرد.