حماد بن عثمان میگوید: « شخصی به نام ابن ابی عوانه از نزدیکان
بنی امیه در
مکه بود و همیشه
امام صادق علیه السلام یا هر یک از خاندان
رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم را که وارد مکه میشدند، مسخره میکرد. یک بار امام صادق علیه السلام مشغول طواف بود که او نزدش آمد و گفت:« نظرت درباره دستمالیدن به
حجرالاسود چیست؟»
امام فرمود:« رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به حجرالاسود دست میمالید.»
پرسید: « پس چرا شما این کار را نمیکنی؟»
فرمود: «دوست ندارم اشخاص ناتوان را با این کارم اذیت کنم یا خودم را به زحمت بیندازم.»
گفت: « مگر نگفتی رسول خدا به حجر دست میمالید؟»
امام فرمود:« چرا، ولی مردم هنگامی که رسول الله را میدیدند، حرمتش را رعایت میکردند و از سر راهش کنار میرفتند. ولی مردم حق مرا رعایت نمیکنند و من نمیتوانم به راحتی این کار را انجام بدهم.»